هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مولوی» ثبت شده است

مولوی
مثنوی معنوی
دفتر اول

بشنو این نی چون شکایت می‌کند
از جداییها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌اند
در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من.......


علی بزّازی
۲۱ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

مطلبی از کتاب فیه ما فیه مولوی:

یکى گفت که اینجا چیزى فراموش کرده‌ام. خداوندگار   فرمود که در عالم یک چیز است   که آن فراموش‌کردنى نیست. اگر جمله چیزها را فراموش کنى و آن را فراموش نکنى باک نیست و اگر جمله را به جاى آرى و یاد دارى و فراموش نکنى و آن را فراموش کنى هیچ نکرده باشى همچنان‌که پادشاهى ترا به ده فرستاد براى کارى معیّن تو رفتى و صد کار دیگر گزاردى چون آن کار را که براى آن رفته بودى نگزاردى چنان است که هیچ نگزاردى. پس آدمى درین عالم براى کارى  ٣ آمده است و مقصود آن است چون آن نمى‌گزارد پس هیچ نکرده باشد..........


علی بزّازی
۰۲ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

مولوی

دیوان شمس
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگو دریغ دریغ
به دام دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
که گور پرده جمعیت جنان باشد..........


علی بزّازی
۲۸ آذر ۹۳ ، ۲۳:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

مولوی

عاشقی و بی‌وفایی کار ماست
کار،کار ماست چون او یار ماست
قصد جان جمله خویشان کنیم
هر چه خویش ما، کنون اغیار ماست
عقل اگر سلطان این اقلیم شد
همچو دزد آویخته بر دار ماست
خویش و بی‌خویشی به یک جا کی بود
هر گلی کز ما بروید خار ماست
خودپرستی نامبارک حالتیست
کاندر او ایمان ما انکار ماست..........

علی بزّازی
۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۹:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

مولوی

ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم
زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا..........

علی بزّازی
۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۳:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

دیوان شمس

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی......


علی بزّازی
۱۰ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مولوی

ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفته اید ای کاروان
این بانگ ها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
هر لحظه ای نفس و نفس سر می کشد در لامکان
زین شمع های سرنگون زین پرده های نیلگون
خلقی عجب آید برون تا غیب ها گردد عیان
زین چرخ دولابی تو را آمد گران خوابی تو را
فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران......


علی بزّازی
۱۸ مهر ۹۳ ، ۰۰:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

مولوی

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو......

علی بزّازی
۱۵ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۱ ۳ نظر

مولوی
تا با غم عشق تو مرا  کار افتاد     بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق    اما نه چنین زار که این بارافتاد
علی بزّازی
۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
فصلی از کتاب فیه ما فیه مولوی :
یکى مى‌گفت که «مولانا سخن نمى‌فرماید.» گفتم آخر، این شخص را نزد من خیال من آورد. این خیال من با وى سخن نگفت که چونى یا چگونه‌اى. بى‌سخن، خیال او را اینجا جذب کرد. اگر حقیقت من او را بى‌سخن جذب کند و جاى دیگر برد، چه عجب باشد؟سخن سایۀ حقیقت است و فرع حقیقت. چون سایه جذب کرد، حقیقت به طریق اولی. سخن بهانه است. آدمى را با آدمى آن جزو مناسب جذب مى‌کند، نه سخن. بل که اگر صدهزار معجزه و بیان و کرامات بیند، چون در او از آن نبى و از آن ولى جزوى نباشد مناسب، سود ندارد. آن جزو است که او را در جوش و بى‌قرار مى‌دارد. در که از کهربا اگر جزوى نباشد، هرگز سوى کهربا نرود. آن جنسیّت میان ایشان خفى‌ست، در نظر نمى‌آید.............
علی بزّازی
۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
فصلی از کتاب فیه ما فیه مولانا جلال الدین محمد بلخی:
تواتر شنیدن گوش فعل رؤیت مى‌کند و حکم رؤیت دارد. آن چنان که از پدر و مادر خود زادى، تو را مى‌گویند که از ایشان زادى. تو ندیدى به چشم که از ایشان زادى، امّا به این گفتن بسیار تو را حقیقت مى‌شود-که اگر بگویند که «تو از ایشان نزادى،» نشنوى.
و همچنان که بغداد و مکّه را از خلق بسیار شنیده‌اى به تواتر که هست. اگر بگویند که «نیست» و سوگند خورند، باور ندارى. پس دانستیم که گوش چون به تواتر شنود، حکم دید دارد.همچنان که از روى ظاهر تواتر گفت را حکم دید مى‌دهند، باشد که یک شخصى را گفت او حکم تواتر دارد-که او یکى نیست، صدهزار است، پس یک گفت او صدهزار گفت باشد.............
علی بزّازی
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مولوی



علی بزّازی
۱۹ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مولوی

علی بزّازی
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مولوی
ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
در شکرینه یقین سرکه انکار نیست
گر چه تو خون خواره‌ای رهزن و عیاره‌ای
قبله ما غیر آن دلبر عیار نیست
کان شکرهاست او مستی سرهاست او
ره نبرد با وی آنک مرغ شکرخوار نیست......


علی بزّازی
۳۰ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
مولوی
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هشیاری غصّه هر چیز خوریم
چون مست شویم هر چه بادا بادا
علی بزّازی
۲۹ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر