هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

ذکر موحدانه

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۵۰ ق.ظ

یکی از عبادات موحدین و عارفان و پیشتازان مکتب اهل بیت علیهم السلام «خلسه» است که البته در مسلکهای دیگر عرفانی نیز به همین اسم اعمالی وجود دارد اما آنچه در مکتب اسلام مطرح است با آنها تفاوتی بسیار و ماهوی دارد. آنچه در اسلام مطرح است توجه به معبود و فنای توحیدی است اما نوعا در مکاتیب دیگر صرفا نوعی مدیتیشن و تمرکز ذهنی و فکری است .
در خلسه توحیدی نحوه صحیح انجام دادن و کیفیت آن اصل می­باشد، تا بهره وافی و کافی نصیب سالک بشود، سالک در هر کاری وارد می­شود، اگر حتماً با شرایطش باشد نتیجه می­گیرد و عدم موفقیت در  جمع نبودن شرایط است که باعث میشود نتیجه کافی و وافی نگیرد و حالت خلسه نیز از این قائده مستثنی نیست فلذا اگر سالک به اتیان چهار مرتبه مراقبه عزم راسخ نداشته باشد نتیجه لازم را نمیگیرد .
سالک الی الله بعد از چند سال سلوک به امر استاد در شبانه روز چند وعده به این مجاهدت مشغول می­گردد و خلسه همان عبادتی است که مقدمه ملکه شدن فکر اعظم و ذکر قلبی اکبر در روح انسان است که موجد جذبه و بیخودی برای سالک است، و بزرگان سلوک از جمله آقای قاضی هم دارای خلسه های طولانی بودند و مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری و شاگردان ایشان هم به این مسأله تأکید داشتند. و یکی از نتایج قابل توجه در خلسه موحدانه این است که، خواب ها و مکاشفات اکثراً رحمانی، صحیح و به صواب است، چون صفحه نفس از غبار و زنگار گذشته تقریباً زدوده شده است.
به عنوان مثال علامه طباطبایی نقل میفرمودند:
در ایّامى که در نجف اشرف نزد استاد خود مرحوم قاضى رضوان الله علیه کسب فیض مى ‏نمودیم روزى در حال خلسه‏ به خدمت حضرت علىّ بن جعفر رضوان الله علیه رسیدم؛ بدین‏طور که گویا بمن نزدیک مى‏ شد، تا به حدى که من هواى ملاصق بدن او را ادراک کردم و صداى نفس او را مى ‏شنیدم.
آن حضرت بمن فرمود: قضیّه وحدت جزء اصول مسلّمه و اوّلیّه ما اهل بیت است.
تبیین خلسه توحیدی یا فکر در عدم :
نظر مرحوم ملا حسینقلی همدانی در حد تکمیل فکر برای سالک اینگونه بوده است که:
........حد تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن وقت محو صورت است آن است که یا باید خود به خود ملتف شده عیانا حقیقت مطلب را ببینید،یا آنقدر فکر بکند که از علمیت گذشته عیان بشود،آن وقت محو موهومات کرده در عدم فکر بکند یعنی باید فکر را تغییر داد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد.تا اینکه از طرف حقیقت خودش تجلی بکند.و اگر انسان این را ملکه نماید لابد تجلی سلطان‏ معرفت خواهد شد.یعنی تجلی حقیقت خود را به نورانیت‏ و بی‏ صورت و حد با کمال بهاء فائز آید،و اگر در حال جذبه‏ ببیند بهتر است،بعد از آنکه راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد هر قدر سیر بکند اثرش را حاضر خواهد یافت.
علامه طباطبایی در تکمیل این مطلب میفرمودند:
(و مراد از اینکه باید فکر را تغییر دهد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم‏ کرد این است که همه اینها را مظاهر و مجالی حق‏ داند و حق را در این مظاهر ببیند و برای آنها استقلال‏ وجودی ننگرد که مراد عدم این است.چه ظهور بدون‏ مظهر و جلوه بدون مجلی معنی ندارد و تحقق پیدا نمی‏کند،پس همه را حق بیند و عارف همان را در آخر می‏باید که در اول یافته بود.و عامه مردم در حال می‏ یابند جز اینکه نحوه یافتن تفاوت دارد،ودر این حال به عالم نور و بیاض و عیان رسیده است.)
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ سوره انعام
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ سوره لقمان
توضیح:
در خلسه ضمیر «خودآگاه» انسان کنار رفته و ضمیر «ناخودآگاه» انسان هویدا و حرکات ارادی بدن متوقف می­شود. شاید بتوان گفت: حالت خلسه در بعضی ها قبل از خواب و یا لحظاتی بعد از بیداری اتفاق می­افتد. و نباید هیچ حرف و نقش و تصویر و رنگی در ذهن بیاید. به عبارتی حواس ظاهری غیر فعال شده، ولی روح کاملاً آگاه و بیدار بوده، نه خواب مطلق است نه بیداری مطلق، حالتی است که گاهی بین خواب و بیداری و سنه اتفاق می­افتد. در خواب روح از جسم انصراف داشته و تحت اختیار انسان نیست، ولی در بیداری هم روح (فکر) و هم جسم فعال است و روح کاملاً به جسم تعلق دارد و بهتر است که جای خلسه، خلوت و از سر و صداهایی نظیر بچه، تلویزیون، تلفن، موبایل، و... به دور باشد.ودر خلسه، حتی الامکان شکم سیر نباشد و خیلی هم گرسنه نباشد.
بهترین وقت خلسه زمانی است که انسان خسته نبوده و آرامش داشته باشد، شاید بعضی ها آخر شب و بعضی ها بعد از نماز صبح (بین الطلوعین) و بعضی ها هنگام عصر به ایشان سازگار و وقت مناسبی باشد.و اگر خواب بر سالک غلبه داشته باشد، احتمال رفتن از خلسه به خواب وجود دارد. به خاطر «تمرکز حواسی» که بواسطه خلسه بوجود می­آید، خود بخود افکار و خیالات خیلی کم شده و به مرور سالک می­تواند حالت انصراف از اشتغالات و مظاهر دنیوی پیدا کند، کم کم فراموشی او نسبت به مسائل غیر ضروری زیاد گردیده و این حال خیلی خوبی است، و باعث می­شود که ذهن همانند «فیلتر» که تسویه کننده از خطورات و اشتغالات و...بوده عمل نماید، تا صاحب خلسه به یک باور برسد و در اواخر خلسه که مدت آن بیشتر است، گاهی برگشت از آن با توجه به قالب شخص، نوعی سبکی به سالک دست می­دهد.
و بایدآنچه استاد از تعداد دفعات و زمان خلسه می­فرماید، رعایت گردد چون نظم و انضباط بسیار مفید و نفس به آن خو می­گیرد.و بیان این نکته لازم است که هر چیزی که سبب اشتغال فکری گردد، می­تواند ذهن را به خود مشغول کند وجلوی انصراف را بگیرد. برای همین است که سالک در بعضی اوقات خلسه نمی­تواند از آن بیرون بیاید، چرا که انصراف برای او حاصل شده است در روزهای اولیه، ورود به حالت خلسه مشکل است و به سختی صورت می­گیرد و حتی با صدای کوچکی حواس پرت می­شود، شرایط برای تمرکز بسیار تأثیر دارد فراغت از کارهای جسمانی و فکری باید باشد تا واردات فکری کمتر شود بعضی از سالکین در آخر شب نمی توانند به خاطر خستگی روز و مشغله کاری از خلسه خوب استفاده کنند
آثار :
در خلسه سیر محقق می ­شود و مقدمه تجرد روح از بدن است.حالی شبیه جذبه دست می­دهد و از نظر کمی و کیفی بستگی تام به درجه لطافت و کشش سالک دارد.
نوعی احساس بی وزنی به سالک دست داده و در فضای بی رنگ و تصویر قرار می­گیرد.
گاهی بعد از خلسه حال بکاء دست می­دهد.
الهامات به قلب وارد می­ شود.
مکاشفات رحمانی به دست می­ آید.
در ابتدای دهه اول و دوم، نفس صدا و تصویرهای یادداشت (ضبط شده) در خود را، به نوعی بروز می­دهد که این به خاطر صاف و زلال شدن است اما چیز تازه ای نیست که از آن بهره برد.
ترک حیوانی مخصوصاً در دهه سوم و چهارم تأثیر بسزایی دارد.
دیدن انوار و تجلیات در این دوره دست می­دهد و قاعده ای وجود ندارد، که حتماً نور سفید یا سیاه یا قرمز یا رنگین کمان باشد.
چون در حالت خلسه نوعی انرژی مصرف می­گردد که در دهه اول خستگی بیشتر می­باشد و در دهه سوم و چهارم، این مصرف انرژی فرق می­کند چرا که نفس کم کم به مسائل کلی و جزئی خلسه عادت پیدا می­کند.
از آنجایی که در بعضی سالکین حالت مکاشفه به وجود می­آید، لذا به خاطر زلال بودن آن انگار بالمعاینه می­بیند، و این از قدرت تصفیه نفس و پاک بودن صفحه آینه دل به دست می­آید.«مکاشفه » فرد ادنی از مشاهدات سالک است و زمانش نیز کوتاه ولی «معاینه » فرد اکمل آن ومدت زمانش نیز طولانی است و در این حالت سالک در واقع خود مشاهد را می بیند.
چون آینه دل در این حالت شفاف می­شود. لذا برای سالکین پی بردن به ضمایر، فهمیدن اذکار و اوراد دیگران، مشاهده حالت روحی بعضی از افراد و...... بدون زحمت حاصل می­شود که به آن نباید توجه نمود.
ضریح و قبور امامان و امامزادگان عظام و اولیای خدا برای بعضی مکشوف و بارز می­شود، یا به سیر می­بیند یا با مکاشفه کلیات و جزئیات آن مشاهد مشرفه را می­نگرد.
گاهی امام و اولیای الهی را می­بیند که مطلبی را می­فرمایند یا از آینده خبر می­دهند یا لطفی خاص می­ کنند.
شنیدن صداهایی که احتمال دارد ابتدا از نفس، اما بعداً صدای موکلین، اولیاء، صدای اذان و قرآن، کلمات قصار و بیان حقایق و معانی باشد.
گاهی بعد از اتمام خلسه، یک شادی و شعف به بعضی از سالکین دست می­دهد، دیدن انبیاء و چشمه ای نورانی و مردان منور و با هیبت که گاهی معلوم و گاهی نامعلوم، پدیدار می­شوند و باید تناسب روحی را دید که در چه درجه ای است، که فعلاً در این ساعت و زمان به دیدار او آمده، او را می­بیند و در صورت نامعلومی نمی ­شود حسابی برای آن باز کرد.احتمال هم دارد، در بعضی خلسه ها وقایع و حوادث و تجلیاتی واقع شود که سالک را هراس بگیرد و از شدت ترس از حالت خلسه بیرون بیاید،چشم های خود را باز کند؛ از آن طرف هم بعضی بوهای خوش و تجلیات آرامش بخش نصیب آنان گردد که از حالت خلسه بیرون نیایند.
حالت حضور بعضی ها در نمازها بیشتر می­گردد، چرا که ادراک حاضر و شاهد و ناظر محقق می­شود، وقتی مقدمات نماز خوب باشد، از دفع خطورات و آرامش فکری و تمرکز برخوردار می­شود آنگاه خود نماز مطلوبانه واقع می­شود.
بعید نیست که بعضی سالکین ظرفشان بزرگ باشد و بعد از خارج شدن از خلسه، به تنهایی و خلوت و عزلت تمایل پیدا کنند و این مطلوب است چرا که یافته ها گاهی به اندک ملاقاتی نامناسب و حرفهای نامربوط خدشه دار می­شوند.
عده ای از سالکین در این ریاضت به این نکته یادآور شدند که بعد از اتمام زمان خلسه نوعی کوفتگی و خستگی در پشت سر، سردرد و یا کمر درد احساس می ­شود که البته توان و استعداد روحی و جسمی از نظر کمی و کیفی حالت خلسه در آن تأثیر دارد و این برای عده ای اتفاق افتاده است، که بعضی برعکس آرامش و رفتن به خواب و سبکی را احساس کرده اند، شاید در دسته ای روح با مرکوب تطابق نداشته باشد؛ یعنی هماهنگی ظرف و مظروف نباشد
و........

نظرات  (۲)

سلام علیکم.

با این حجم از اطلاعات ، اهل معرفت بیشتر کسب

فیض میکنند...همیشه از این کارا بکنید

موفق باشید.

خوشا به حال اشخاص دارای این حالات می باشند. بنده‌ی حقیر که یک تمرکز ساده هم، آرزویی دست نیافتنیست. یا علی مددی
پاسخ:
ارادتمندم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی