هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

پیام معنوی شیعه

جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۱۴ ب.ظ

پیام معنوی شیعه به بیان مرحوم علامه طباطبایی که به جرأت می توان گفت عالیترین تعریف و بهترین راهنما برای شناخت مکتب حقّۀ تشیّع می باشد :
پیام معنوى شیعه به جهانیان ،یک جمله بیش نیست و آن این است که ((خدا را بشناسید)) وتعبیردیگر:((راه خداشناسى را پیش گیرید تا سعادتمند و رستگار شوید))و این همان جمله اى است که پیغمبراکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم براى نخستین بار دعوت جهانى خود  را به آن افتتاح فرمود : (اى مردم ! خدا را به یگانگى بشناسید و اعتراف کنید تا رستگار شوید)
در توضیح  این پیام  به طور اجمال مى گوییم :
ما افراد بشر به حسب طبع دلداه  بسیارى از مقاصد زندگى و لذایذ  مادى هستیم ، خوردنیهاو نوشیدنی هاى گوارا و پوشیدنیهاى شیک و کاخها و منظره هاى فریبنده،همسر زیبا و دلنواز،دوستان صمیمى  و ثروت سنگین  از  راه  قدرت  و  سیاست ، مقام  و جاه  و  بسط سلطه  وفرمانروایى  و خرد کردن هر چیزى که  با خواسته هاى  ما  مخالفت مى کند را مى خواهیم  ودوست داریم  . ولى با نهاد خدادادى خود مى فهمیم که این همه  لذایذ و مطالب براى انسان آفریده شده ، نه انسان براى  آنها و آنها به دنبال  انسان باید باشند ، نه انسان به دنبال آنها .هدف نهایى بودن شکم  و پایین تر از شکم  ، منطق گاو  و گوسفند است و  دریدن و بریدن و بیچاره کردن دیگران،منطق ببر و گرگ روباه است ،منطق انسان،منطق فطرى خِرَد مى باشد و بس . (( منطق خرد )) با واقع بینى خود ، ما را  به سوى پیروى حق هدایت مى کند نه به سوى دلخواه انواع شهوترانى و خودبینى و خودخواهى . (( منطق خرد )) انسان را جزئى ازجمله آفرینش میداند که هیچگونه استقلال و سرخودى ندارد و برخلاف آنچه که انسان خود را فرمانرواى آفرینش پنداشته و به گمان خود طبیعت سرکش را به خواسته هاى خود رام میکند و به زانو درمى آورد خودش نیز آلت دست طبیعت و یکى از دستیاران و فرمانبرداران آن است .(( منطق خرد )) انسان را دعوت مى کند که در ، درکى که از هستى این جهان گذران دارد ،دقیق شود  تا روشن گردد که هستى جهان و  هر چه در آن است از  پیش خودشان نیست ،بلکه جهان و هر چه در آن است ،از یک منبع نامتناهى سرچشمه مى گیرد تا روشن گردد که این  همه زشت  و زیبا و موجودات زمین  و  آسمان که  در صورت  واقعیتهاى مستقل در دیدۀ انسان جلوه مى کند،در پناه واقعیت دیگرى واقعیت دار مى نمایند و در زیر پرتو آن پیدا و هویدا شده اند ، نه  از خود و نه از پیش خود ،و چنانکه  واقعیتها و  قدرتها و عظمتهاى دیروزى ،امروز افسانه اى بیش  نیست ، واقعیتهاى امروزى نیز همچنانند و بالا خره  همه چیز  در پیش خود افسانه اى بیش ‍ نیست . تنها  خداست که واقعیتى است غیر قابل  زوال  و همه چیز در پناه هستى او رنگ هستى مى یابند و با روشنائى ذات او روشن و پیدا مى شوند . هنگامى که انسان با چنین درکى مجهّز شود، آن وقت است که خیمه هستى او در پیش چشمش مانند حباب  روى آب فرو  مى خوابد و  عیاناً مشاهده مى کند که ، جهان و جهانیان به یک هستى نامحدود و حیات و قدرت و علم و هرگونه کمال نامتناهى تکیه زده اند و انسان و هر پدیده دیگر جهانى مانند دریچه هاى گوناگونى هستند که هر کدام به اندازه ظرفیت خود ماوراى خود را که جهان ابدیت است نشان مى دهند.آن وقت است که انسان إصالت و استقلال را از خود  و از هر چیز گرفته به صاحبش ‍ رد مى کند و دل از هر جا کنده به خداى یگانه مى پیوندد و در برابر عظمت و کبریاى  وى  به چیزى جز  وى سر تعظیم فرود نمى آورد.آن وقت است که انسان تحت ولایت و سرپرستى پروردگار پاک قرار مى گیرد،هر چه را بشناسد با خدا مى شناسدو با هدایت و رهبرى خدا به اخلاقى پاک و اعمالى نیک(آیین اسلام و تسلیم حق که آیین فطرت است ) متلبس مى گردد.این است آخرین درجه کمال انسانى  و  مقام انسان کامل  یعنى امام که به موهبت خدایى به این مقام رسیده وکسانى که از راه اکتساب به این کمال نائل شوند با اختلاف درجاتى که دارند پیروان حقیقى امام مى باشند.
و از اینجا روشن مى شود که خداشناسى و امام شناسى هرگز از هم جدا نمى شوند چنانکه خداشناسى  و خودشناسى از هم جدا نمى شوند ؛ زیرا کسى که  هستى مجازى خویش رابشناسد، هستى حقیقى خداى بى نیاز را شناخته است .


۹۲/۱۱/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بزّازی

علامه طباطبایی

نظرات  (۱)

آقای امجد:
کتاب « شیعه در اسلام » اثر علامه طباطبائی دو قسمت است . یک قسمتش تاریخ است که همه می دانند و قسمت دومش معارف است که انصافاَ در دانشگاه و حوزه باید تدریس شود . این کتاب آنوقت به ۹ زبان ترجمه شده بود . در صفحه آخر آن یک پیام معنوی شیعه دارد که شما اگر هزار مرتبه آن را مطالعه کنید خسته نمی شوید . اگر کسی به عمق سخن پی ببرد لذت می برد . یکی از جملاتی که در کتاب « شیعه در اسلام » آمده این است : « عالم در پیشگاه خود افسانه ای بیش نیست .» ، مگر علامه طباطبائی پوچ گراست و یا ایدئالیست بوده است . پس چرا اینگونه گفته است . مثلاَ عرفا می گویند : « کل ما فی الکون وهم و خیال » منتهی به حیثیت تقییدیه و تحلیلیه همه چیز هست . من هستم ، تو هستی ، اینها واقعیت دارد . اگر کلمه به کلمه این کتاب « شیعه در اسلام » را به علامه مطهری بدهی از هر کدام یک کتاب در می آورد . در یکی از این کتاب ها آمده است . که خودشناسی و خداشناسی و امام شناسی یک چیز بیشتر نیست . یک خودشناسی است که ما با مفهوم سروکار داریم . اما یک خودشناسی است که ’بقیةٌ عملیه است .

***********************************************************

از شما دوست عزیز ممنونم.جزاک الله خیرا . بزازی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی