استاد بزرگوار علامه طباطبایی این قطعه شعر را که بصورت پارسى سره است در حوالى 1330 هجرى شمسى در دهکده" زان" زیر درختان" ورس" سروده اند:
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
نک ساربان برخاسته قطارها آراسته
از ما حلالی خواسته چه خفته اید ای کاروان
این بانگ ها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس
هر لحظه ای نفس و نفس سر می کشد در لامکان
زین شمع های سرنگون زین پرده های نیلگون
خلقی عجب آید برون تا غیب ها گردد عیان
زین چرخ دولابی تو را آمد گران خوابی تو را
فریاد از این عمر سبک زنهار از این خواب گران......
بحر طویل در نعت اهل بیت عصمت وطهارت قسمت اول:
سعدی شیرازی
مولوی
سعدی شیرازی
سعدی شیرازی
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم..........
ما مست سرافرازیم ما عاشق جانبازیم
هر کس به کسی نازد ما هم به خدا نازیم
دلدار اگر خواهد روح و دل و جان بخشیم
گر باز دهد رخصت در پاش سراندازیم
سرمایه درویشی بی خویشی و خرسندیست
بر هر چه خدا خواهد دل بسته و دم سازیم
تا درد و بلای او درمان دل ما شد
جز با غم عشق او با غیر نپردازیم
جز مهر و صفا ما را در سینه نمی گنجد
در کارگه هستی ما محرم این رازیم
کردیم نیاز دوست ما صید دو عالم را
مردار نمیخواهیم ما طالب شهبازیم
حق نور همی بخشد هر دم به روان ما
ما نیز بسوی او سودا زده میتازیم
سعدی شیرازی
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقتست که در خانه بخفتی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار...........