هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

صاحب عقل

دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ق.ظ

سعدی شیرازی

ای که انکار کنی عالم درویشان را
تو ندانی که چه سودا و سرست ایشان را
گنج آزادگی و کنج قناعت ملکیست
که به شمشیر میسر نشود سلطان را
طلب منصب فانی نکند صاحب عقل
عاقل آنست که اندیشه کند پایان را
جمع کردند و نهادند و به حسرت رفتند
وین چه دارد که به حسرت بگذارد آن را
آن به در می رود از باغ به دلتنگی و داغ
وین به بازوی فرح می شکند زندان را
دستگاهی نه که تشویش قیامت باشد
مرغ آبیست چه اندیشه کند طوفان را
جان بیگانه ستاند ملک الموت به زجر
زجر حاجت نبود عاشق جان افشان را
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود
عارف عاشق شوریده سرگردان را
در ازل بود که پیمان محبت بستند
نشکند مرد اگرش سر برود پیمان را
عاشقی سوخته ای بیسر و سامان دیدم
گفتم ای یار مکن در سر فکرت جان را
نفسی سرد برآورد و ضعیف از سر درد
گفت بگذار من بیسر و بی سامان را
پند دلبند تو در گوش من آید هیهات
من که بر درد حریصم چه کنم درمان را
سعدیا عمر عزیزست به غفلت مگذار
وقت فرصت نشود فوت مگر نادان را


۹۳/۰۶/۱۷ موافقین ۳ مخالفین ۰
علی بزّازی

سعدی

نظرات  (۲)

هوالغنی
با سلام
سعدی علیه الرحمه چقدر به عزت نفس ، پاکدامنی در عین فقر ، بی نیازی از مردم  ، ارزش قائل است . واقعا آنانی که قناعتگر نیستند ، آزاد نیستند و موجودی طفیلی هستند . و بی نیازی از مردم عین توانگری است . مردمی که اهل معرفت باشند این را درک خواهند کرد .
پاسخ:
سلام
بسیار عالی بود .ممنون
سلام
موفق باشید
عید مبارک
ܓ
پاسخ:
سلام
ممنون از لطفتون
این عید بزرگ بر شما هم مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی