هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

غفلت

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ب.ظ

چراغی فروزان در کلمات آیت الله مصباح یزدی :
از نظر قرآن کریم ریشه همه مفاسد اخلاقی به یک چیز برمی‌گردد و در مقابل ریشه مبارزه با مفاسد اخلاقی و معالجه آن‌ها نیز یک چیز است. خداوند در آیه 179 سوره اعراف می‌فرماید: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ ما بسیاری از جنیان و انسیان را برای جهنم پدید آوردیم.  لام در جمله «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ» برای غایت است و به این معناست که ما بسیاری از جنیان و انسان‌ها را پدید آوردیم که نهایت سیرشان جهنم خواهد بود. این‌ها کسانی هستند که نیروی عقلانی، تفکر و فهم صحیح به آن‌ها داده شده، اما از آن استفاده نمی‌کنند. به آن‌ها چشم داده شده که با آن حقایق را ببینند و از آن استفاده کنند، اما در راه صحیح آن‌ها را به کار نمی‌گیرند. گوش‌هایی به آن‌ها دادیم که با آن حقایق را بشنوند و از آن استفاده کنند، ولی از آن بهره نمی‌برند. نهایت‌ کار چنین کسانی عذاب ابدی است. این‌ها همانند چهارپایانند. البته چهارپایان به جهنم نمی‌روند، ولی انسان است که اگر چهارپاوار شد به جهنم می‌رود. چهارپایان از آن‌جا که عقل ندارند، تکلیف نیز ندارند. خدا چشم و گوشی به ما داده است که با آن حقایق را درک کنیم، اما حیوانات این‌ها ندارند. وقتی ما فقط امور حسی ظاهری را ‌بینیم، همانند حیوانات می‌شویم.  سپس می‌فرماید: أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ ریشه این‌که این‌ها همانند چهارپایان و مستحق جهنم شدند، این است که غفلت داشتند. روز قیامت نیز به آن‌ها می‌گویند: لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ؛ وقتی انسان عذاب‌های آخرت را می‌بیند به او می‌گویند: این همان چیزی است که ما بیان کردیم و حجت را برایت تمام کردیم، ولی تو در پرده غفلت بودی. اکنون آن پرده را از جلوی چشمانت برداشتیم و چشمت تیزبین است، ببین!
در قرآن روی مفاهیمی مانند غفلت، نسیان، جهل و مشابهات آن‌ها بسیار تأکید شده است و ما انسان‌ها نیز از سر غفلتی که داریم، از این‌ مفاهیم نیز غفلت می‌کنیم! از این آیات و روایات می‌توان استفاده کرد که انسانیت انسان به این است که غافل نشود؛  أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ این‌که باعث شد این‌ها از چهارپایان بدتر بشوند، غفلت بود. اگر بخواهیم این‌گونه نشویم باید ضد غفلت را دنبال کنیم. باید کاری کنیم که کمتر به غفلت مبتلا بشویم.
توجیه عقلانی‌ این مسأله این است که اصلا انسانیت انسان، به همین آگاهی‌اش است وگرنه این چشم حسی را حیوانات نیز دارند و همان چیزهایی که حیوان با چشم خودش می‌بیند، ما نیز با این چشم‌مان می‌بینیم. منظور از این‌که می‌فرماید لهم أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا، این نیست که چشم‌شان را می‌بندند و هیچ‌چیز نمی‌بینند. آن‌چه حیوانات حس می‌کنند ما نیز ـ البته با فرکانس‌های مختلف اندکی کمتر یا بیشتر ـ درک می‌کنیم. این لاَّ یُبْصِرُونَ و لا یسمعون به این معناست که آن هدفی که از این دیدن و شنیدن است، برایشان حاصل نمی‌شود. خداوند به حیوانات چشم و گوش داده‌ است تا علفی ببینند و آن‌را بخورد، اما خداوند چشم و گوش را فقط برای این به ما نداده است. در جهان آخرت نیز جهنمیان می‌گویند: لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ اگر اهل شنیدن بودیم، اکنون در جهنم نبودیم. در جهنم بودن‌مان برای این است که آن‌گونه که باید بشنویم، نشنیدیم. تفاوت اصلی انسان با حیوان در همین توجه‌، آگاهی، بیداری و هوشیاری اوست مفاهیم غفلت، غرور، سکرت و مستی نقطه مقابل این آگاهی است. خداوند در آیه 72 سوره حجر، از این حالت تعبیر به مستی می‌کند و می‌فرماید: إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ. در روایات نیز همین تعبیر در مورد غفلت به کار رفته است. در روایتی از امیرمؤمنان علیه‌السلام نقل شده است که فرمودند: سُکْرُ الْغَفْلَةِ وَالْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُکْرِ الْخُمُور؛مستی‌  غفلت و غرور، دیرتر از مستی‌  شراب برطرف می‌شود. کسانی که شراب می‌خورند، مست می‌شوند و پس از چند ساعت کم‌کم مستی‌شان رفع می‌شود و به حالت عادی برمی‌گردند، اما کسانی که به غفلت مبتلا هستند ممکن است هشتاد سال زندگی کنند و بیدار نشوند. این تعبیرات نشانه این است که آن‌چه از انسان انتظار می‌رود و او را از حیوانات جدا می‌سازد، آگاهی است. حیوان نیز علف را می‌بیند و مزه‌اش را می‌چشد و آن را می‌خورد، ولی آدمیزاد باید همه رفتارهایش با هوشیاری باشد و بفهمد که چه کار می‌کند، کیست، کجاست، کجا می‌خواهد برود و می‌خواهد چه کار کند. اگر انسان این‌گونه نشد و صرفا تابع غریزه شد، با حیوان تفاوتی نمی‌کند. در آیه‌ای دیگر خداوند خطاب به پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: ذَرْهُم یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ؛  خیلی وقت صرف کسانی که به دنبال چیزی جز لذت‌های دنیا  نیستند نکن! رهایشان کن و  بگذار تا بخورند، بچرند و بازی کنند. بگذار آرزوها آن‌ها را سرگرم و غافل ‌کند!
 یکی دیگر از تعبیرات قرآنی در این رابطه، مفهوم لهو است. لهو انسان را سرگرم می‌کند. مثلا وقتی انسان  برخی فیلم‌ها و سریال‌ها را تماشا یا برخی موسیقی‌ها را گوش می‌کند غافل می‌شود، مثل این‌که در همان صحنه تئاتر یا فیلم است. مفهوم غفلت بسیار با لهو نزدیک است. از روایات نیز استفاده می‌شود که اصل مشکلات ما غفلت است و با آن شبیه حیوانات می‌شویم. قرآن نیز می‌گوید: فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ؛ مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ. اصل بدبختی‌ها چیزهایی است که انسان را غافل می‌کند از این‌که بداند کجاست، چیست، چه کار می‌کند، از کجا آمده، به کجا می‌رود، چه خواهد شد و چه مسئولیتی دارد. این بن‌مایه همه مفاسد است. در مقابل اگر انسان بخواهد که از این چاه ویل نجات پیدا کند یا در این چاه نیفتد، باید به هوشیاری، توجه، ذِکر، ذُکر، علم و معرفت پناه ببرد.



۹۳/۰۸/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی