استغفار
یکی از بهترین سنتهایی که از پیغمبر اکرم صلواتاللهعلیه برای ما باقی مانده، این است که حضرت، هر موقع وارد جلسهای میشدند، وقتی میخواستند در آن جلسه بشینند، چند بار استغفار میکردند، وقتی میخواستند از جایشان بلند شوند و جلسه را ترک کنند هم چندبار استغفار میکردند. حالا تعدادش را گوناگون گفتهاند، برخی 25 بار، برخی هم 70 بار. اما به هر حال، این صفت، صفت بسیار خوب و مبارکی است و ریشههای عمیق توحیدی دارد. به خاطر آنکه ما هر چه داریم، در رابطه با خدا داریم. از علم و جان و سلامت و صفات و افعال و غیره و غیره، چیزی متصور نیست که ما از خودمان داشته باشیم.
خداوند در قرآن میفرماید: «یا أیها الناس، أنتم الفقراء إلی الله، و الله غنیّ حمید» علامۀ طباطبایی در تفسیر این آیه میفرمایند: پیغمبر اکرم هم در همین فقرا قرار دارد. یعنی حضرت هم جزء همین دسته است. چون ایشان هم در برابر خدا، فقیر محض است. هیچ چیز از خودش ندارد. و خداوند موشکاف است، حرف نادقیق نمیزند. جای دیگر میگوید: فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ. یعنی اگر ذرهای کار خیر انجام دهید، خداوند حواسش هست، فراموشش نمیکند. اگر ذرهای کار شر انجام دهید هم همینطور. بنابراین وقتی میگوید در برابر من فقیرید، هیچ ذرهای غنا در ما نیافته. وگرنه اگر ذرهای یافته بود، ذکر میکرد. میگفت غیر از مثلاً این بدنی که دارید، غیر از این یک ذره گرد و خاکی که توی دستتان هست، غیر از این یک ذره فقیرید، اما همان یک ذره را هم پیدا نکرده.
حالا برگردیم سر مقدمۀ سخن، که گفتیم استغفار کردن، سنتِ توحیدیِ پیغمبر اکرم بود. خب ما که از خودمان چیزی نداریم، و خداوند هم که صاحب همه چیز است، پس چرا اینقدر روزیهای ما با هم فرق دارد؟ چرا بعضی علم و کمالات و طهارت و عصمت دارند و دیگران ندارند؟ معلوم میشود ما با هم فرقهایی داریم، چون خدا که یگانه است و در احوالاتش هم دگرگونی راه ندارد. پس عیب از ماست. استغفار یعنی خدایا، این عیبهایی که در من هست و باعث شده فضل تو به من نرسد، من نتوانم از فضل تو استفاده کنم را ببخش. این عیبهای من را بپوشان. بنابراین آدمی که استغفارش زیاد باشد، روزی اش زیاد است. حالا از مال و سلامتی بگیر، تا علم و کمالات.
مرحوم آقای بهجت، خدا رحمتشان کند، یکی از چیزهایی که زیاد تکرار میکردند این سخن پیغمبر اکرم بود که حضرت فرمود: «ألا أخبرکم بدائکم و دوائکم؟» دلتان میخواهد از دردتان و دوایتان باخبرتان کنم؟ مرحوم آقای بهجت، واقعاً حکیم الهی بود. حکیم الهی با باقیِ حکماء فرق میکند. حکماء زیادند، خروار خروار حرف و سخنرانی و نظریهپردازی و... دارند. همین الان، منبریهای معمولی ما را حرفهایشان را جمع کنی، چندین جلد کتاب میشود، اما آقای بهجت، خیلی کم حرف میزنند. چندتا حرف اصلاً بیشتر نداشت، اما این حرفها آنقدر شفابخش و کلیدی است که انتهایی برایش متصور نیست. و این، یکی از چیزهایی بود که ایشان خیلی تکرار میکرد، پس خوب باید توجه کرد. که پیغمبر اکرم به اصحاب فرمودند: آیا میخواهید درد و دوایتان را بشناسید؟ «داؤکم الذنوب و دواؤکم الإستغفار». درد شما گناهان است و دوایتان استغفار.
گناهان اثرات مختلف دارد. ابتدای دعای کمیل اگر مراجعه کنید، متوجه میشوید. گناهی باعث میشود آدم پول گیرش نیاید، گناهی باعث نزول بلا میشود و... و البته شناخت گناه، خودش یک خبرگی و فهم عمیق میخواهد. خیلی از وقتها اعمال ما گناه نیست، مثلاً میخواهیم درآمدی به دست بیاوریم، اما اعتقاد ما گناه است، چون مثلاً میخواهیم پول دربیاوریم بلافاصله مارک «من» بچسبانیم رویش. بگوییم پولِ من. این میشود گناه. برای همین خود مرحوم آقای بهجت میفرمود: ترک معصیت، در اعتقاد و عمل.
بنابراین استغفار، دوای انواع کاستیها و مریضیهای ماست. اعم از نادانی، بیپولی، بیماری جسمی، روحی، هرچه فکرش را بکنید، استغفار، دوای ماست. یعنی اگر باور کنیم این حرف را، اعتقاد عمیق داشته باشیم، میبینیم جسم هم مستثنی نیست از این قاعده. یعنی با استغفار، درد و بیماریهای جسم هم برطرف میشود.
پس انشاءالله این سنت پیغمبر اکرم را یاد بگیریم و به کار ببندیم.