بصائر
قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ فَذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ سوره یونس
عذر مزاحمت مجدد
در خصوص ایات 100 به بعد سوره انبیا بنده ساعتی تامل کردم
این الحسنی اینجا یحتمل در خصوص خواصی چون حضرت عیسی(و یا هر که در برابر اهانت معبود واقع شدن, مبری گشته اند) است که مورد عنایت واقع شده و به مَکَانًا عَلِیًّا ترفیع داده شده اند پس بر اساس این ایه اون معرفت توحیدی که حد اعلای تقواست که شما پیشتر ذکر کردید از باطن ایه بدست می اید
درواقع هر کس به این معرفت توحیدی که همانا توحید وحدانیت خدا و واحدیت بشریت که در این دنیا مورد هبوط واقع شده (و فرقه فرقه شده)و نهایتا بازمیگردد به ادمیت واحد ( در مهلت حیات) و به نوعی اون وارثان زمین که صالحانند در زمان ظهور هستند ، بازمیابند روزگار وصل خویش
و بنده مقداری در ایه 111 همین سوره انبیا اندکی جدل دارم :
ایا از این آیه میشه استنباط کرد که همانا به قول رسول که :
((چمیدانم شاید تاخیر آن عذاب موعود به منظور آزمایش شماست))
به این معنی است که خلف وعید(بدی) که معتزله نیز بر آن تاکید دارند و نهایتا تمام نمونه بشری به کمال راه میابند (خواه زود و خواه دیرتر که دیرش همان زمان ظهور است) صحیح است در واقع عذابی که در ذهن عامه هست صرفا جهت تلاش برای کمال در دوران حیات است و همانا عذاب همین هبوطی است که در این دنیا بر هرکس که به وحدانیت خدا ایمان ندارد چشانده میشود.