قلب عارف
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ق.ظ
حدیث اول از کتاب شریف مصباح الشریعه به همراه ترجمه علامه مصطفوی:
قال الصادق (ع) نجوى العارفین تدور على ثلاثة أصول: الخوف و الرجاء و الحب. فالخوف فرع العلم و الرجاء فرع الیقین و الحب فرع المعرفة. فدلیل- الخوف الهرب، و دلیل الرجاء الطلب، و دلیل الحب إیثار المحبوب على ما سواه.
فإذا تحقق العلم فی الصدر خاف، و إذا صح الخوف هرب، و إذا هرب نجا.
و إذا أشرق نور الیقین فی القلب شاهد الفضل، و إذا تمکن من رؤیة الفضل رجى، و إذا وجد حلاوة الرجاء طلب، و إذا وفق للطلب وجد. و إذا تجلى ضیاء المعرفة فی الفؤاد هاج ریح المحبة، و إذا هاج ریح المحبة و استأنس (استأنس) فی ظلال المحبوب (المحبة) آثر. (و آثر) المحبوب على ما سواه و باشر أوامره و اجتنب نواهیه و اختارهما على کل شیء غیرهما، و إذا استقام على بساط الأنس بالمحبوب مع أداء أوامره و اجتناب نواهیه وصل إلى روح المناجاة و القرب.
و مثال هذه الاصول الثلثة کالحرم و المسجد و الکعبة، فمن دخل الحرم أمن من الخلق، و من دخل المسجد أمنت جوارحه أن یستعملها فی المعصیة، و من دخل الکعبة أمن قلبه من أن یشغله بغیر ذکر اللّٰه تعالى. فانظر ایها المؤمن فان کانت حالتک حالة ترضیها لحول الموت: فاشکر اللّٰه تعالى على توفیقه و عصمته، و ان کانت اخرى: فانتقل عنها بصحیح العزیمة، و اندم على ما قد سلف من عمرک فی الغفلة، و استعن باللّٰه تعالى على تطهیر الظاهر من الذنوب و تنظیف الباطن من العیوب، و اقطع رباط الغفلة عن قلبک، و اطفأ نار الشهوة من نفسک.
باب اول در ظهور مراتب مکنونات قلب
حضرت صادق (ع) فرمود: مکنونات قلب اهل عرفان روى سه اساس قرار مىگیرد: روى خوف و رجاء و محبت.
اما خوف: پس آن اثر و فرع علم است.
و اما رجاء: پس آن فرع و نتیجۀ حصول یقین است.
و اما محبت: پس آن در اثر معرفت حاصل مىشود.
و علامت خوف: فرار و پرهیز کردن است.
و علامت رجاء: طلب و درخواستن است.
و علامت محبت: اختیار کردن و برگزیدن محبوب است به چیزهاى دیگر.
به عبارت روشنتر، هر گاه علم در سینۀ کسى حاصل شد و از عظمت و مقام طرف اطلاع پیدا کرد، قهرا از او خائف خواهد شد، و چون خوف در دل او برقرار شد، از خلاف و غضب او فرار خواهد کرد، و چون از خلاف و عصیان پرهیز و خوددارى کرد، از خطر و ضرر نجات خواهد یافت، و هر گاه نور یقین در قلب انسان تابید فضیلت و صفات جود و کرم و لطف طرف را مشاهده خواهد کرد، و چون توانست از فضائل و صفات برجستۀ طرف اطلاع پیدا کند، البته به لطف و فضل او امیدوار خواهد بود، و چون حقیقت و حلاوت امیدوارى را در خود یافت قهرا به مقام جستجو و طلب خواهد آمد، و هر که در صدد طلب شد و در این مرحله توفیق یافت، مطلوب و مقصود خود را به دست خواهد آورد
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا خود ز تن برآید
و هر گاه پرتو معرفت در باطن قلب جلوهگر گشت: نسمات محبت به هیجان و حرکت آید، و چون نسیم محبت وزیدن گرفت و در سایۀ محبت و محبوب مأنوس و آرام شد، محبوب خود را بر چیزهاى دیگر ترجیح و اختیار کرده و از فرمان و امر و نهى او پیروى نموده و اوامر و نواهى او را بر خواهشها و درخواستهاى دیگر مقدم خواهد شمرد، و اگر در بساط انس و مقام محبت استقامت ورزید و در انجام فرمان و اوامر و نواهى محبوب خود سعى وافى و مراقبت کرد، به حقیقت و روح راز و نیاز به محبوب خود رسد و از مقربان پیشگاه او محسوب خواهد شد.
و این اصول سهگانه (خوف و رجاء و محبت) مانند حرم و مسجد و خانۀ کعبه است، پس کسى که در محیط حرم شهر مکه داخل شد، از آزار و اذیتهاى مردم مأمون است، و چون از روى حقیقت و اخلاص داخل مسجد شد، جوارح و اعضاء او از بکار بردن در معصیت و مخالفت محفوظ است و چون داخل خانۀ کعبه شد، لازمست که قلب خود را از اشتغال به غیر خدا و از توجه و یاد مخلوق نگهدارد. پس بدقت متوجه باش؛ اگر حال تو طوریست که اجازه مىدهد و راضى هستى که مرگ به تو فرا رسیده و رخت از زندگى دنیا بر بندى، البته شکر خدا را بجاى آور که تو را چنین توفیقى داده و از راههاى ضلال و خلاف به صراط مستقیم هدایت فرموده است. و اگر احوال و اعمال تو اقتضاء نمىکند که تن به مرگ داده و راضى به فرا رسیدن قاصد اجل شوى، حتمى است که باید از این حالت منصرف گشته، و تصمیم جدى و ارادۀ قوى براى تحصیل سعادت خود گرفته، و بر خطاها و غفلتها و بر آنچه از عمر تو به بیحاصلى گذشته است، نادم و پشیمان گردى! و از پروردگار متعال یارى بطلب که تو را در راه تطهیر ظاهر از معاصى و تنظیف قلب و باطن از عیوب موفق بدارد! و علاقۀ غفلت را از قلب خود پاره کرده، و آتش شهوت را از نفس خود خاموش کن!
قال الصادق (ع) نجوى العارفین تدور على ثلاثة أصول: الخوف و الرجاء و الحب. فالخوف فرع العلم و الرجاء فرع الیقین و الحب فرع المعرفة. فدلیل- الخوف الهرب، و دلیل الرجاء الطلب، و دلیل الحب إیثار المحبوب على ما سواه.
فإذا تحقق العلم فی الصدر خاف، و إذا صح الخوف هرب، و إذا هرب نجا.
و إذا أشرق نور الیقین فی القلب شاهد الفضل، و إذا تمکن من رؤیة الفضل رجى، و إذا وجد حلاوة الرجاء طلب، و إذا وفق للطلب وجد. و إذا تجلى ضیاء المعرفة فی الفؤاد هاج ریح المحبة، و إذا هاج ریح المحبة و استأنس (استأنس) فی ظلال المحبوب (المحبة) آثر. (و آثر) المحبوب على ما سواه و باشر أوامره و اجتنب نواهیه و اختارهما على کل شیء غیرهما، و إذا استقام على بساط الأنس بالمحبوب مع أداء أوامره و اجتناب نواهیه وصل إلى روح المناجاة و القرب.
و مثال هذه الاصول الثلثة کالحرم و المسجد و الکعبة، فمن دخل الحرم أمن من الخلق، و من دخل المسجد أمنت جوارحه أن یستعملها فی المعصیة، و من دخل الکعبة أمن قلبه من أن یشغله بغیر ذکر اللّٰه تعالى. فانظر ایها المؤمن فان کانت حالتک حالة ترضیها لحول الموت: فاشکر اللّٰه تعالى على توفیقه و عصمته، و ان کانت اخرى: فانتقل عنها بصحیح العزیمة، و اندم على ما قد سلف من عمرک فی الغفلة، و استعن باللّٰه تعالى على تطهیر الظاهر من الذنوب و تنظیف الباطن من العیوب، و اقطع رباط الغفلة عن قلبک، و اطفأ نار الشهوة من نفسک.
باب اول در ظهور مراتب مکنونات قلب
حضرت صادق (ع) فرمود: مکنونات قلب اهل عرفان روى سه اساس قرار مىگیرد: روى خوف و رجاء و محبت.
اما خوف: پس آن اثر و فرع علم است.
و اما رجاء: پس آن فرع و نتیجۀ حصول یقین است.
و اما محبت: پس آن در اثر معرفت حاصل مىشود.
و علامت خوف: فرار و پرهیز کردن است.
و علامت رجاء: طلب و درخواستن است.
و علامت محبت: اختیار کردن و برگزیدن محبوب است به چیزهاى دیگر.
به عبارت روشنتر، هر گاه علم در سینۀ کسى حاصل شد و از عظمت و مقام طرف اطلاع پیدا کرد، قهرا از او خائف خواهد شد، و چون خوف در دل او برقرار شد، از خلاف و غضب او فرار خواهد کرد، و چون از خلاف و عصیان پرهیز و خوددارى کرد، از خطر و ضرر نجات خواهد یافت، و هر گاه نور یقین در قلب انسان تابید فضیلت و صفات جود و کرم و لطف طرف را مشاهده خواهد کرد، و چون توانست از فضائل و صفات برجستۀ طرف اطلاع پیدا کند، البته به لطف و فضل او امیدوار خواهد بود، و چون حقیقت و حلاوت امیدوارى را در خود یافت قهرا به مقام جستجو و طلب خواهد آمد، و هر که در صدد طلب شد و در این مرحله توفیق یافت، مطلوب و مقصود خود را به دست خواهد آورد
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا خود ز تن برآید
و هر گاه پرتو معرفت در باطن قلب جلوهگر گشت: نسمات محبت به هیجان و حرکت آید، و چون نسیم محبت وزیدن گرفت و در سایۀ محبت و محبوب مأنوس و آرام شد، محبوب خود را بر چیزهاى دیگر ترجیح و اختیار کرده و از فرمان و امر و نهى او پیروى نموده و اوامر و نواهى او را بر خواهشها و درخواستهاى دیگر مقدم خواهد شمرد، و اگر در بساط انس و مقام محبت استقامت ورزید و در انجام فرمان و اوامر و نواهى محبوب خود سعى وافى و مراقبت کرد، به حقیقت و روح راز و نیاز به محبوب خود رسد و از مقربان پیشگاه او محسوب خواهد شد.
و این اصول سهگانه (خوف و رجاء و محبت) مانند حرم و مسجد و خانۀ کعبه است، پس کسى که در محیط حرم شهر مکه داخل شد، از آزار و اذیتهاى مردم مأمون است، و چون از روى حقیقت و اخلاص داخل مسجد شد، جوارح و اعضاء او از بکار بردن در معصیت و مخالفت محفوظ است و چون داخل خانۀ کعبه شد، لازمست که قلب خود را از اشتغال به غیر خدا و از توجه و یاد مخلوق نگهدارد. پس بدقت متوجه باش؛ اگر حال تو طوریست که اجازه مىدهد و راضى هستى که مرگ به تو فرا رسیده و رخت از زندگى دنیا بر بندى، البته شکر خدا را بجاى آور که تو را چنین توفیقى داده و از راههاى ضلال و خلاف به صراط مستقیم هدایت فرموده است. و اگر احوال و اعمال تو اقتضاء نمىکند که تن به مرگ داده و راضى به فرا رسیدن قاصد اجل شوى، حتمى است که باید از این حالت منصرف گشته، و تصمیم جدى و ارادۀ قوى براى تحصیل سعادت خود گرفته، و بر خطاها و غفلتها و بر آنچه از عمر تو به بیحاصلى گذشته است، نادم و پشیمان گردى! و از پروردگار متعال یارى بطلب که تو را در راه تطهیر ظاهر از معاصى و تنظیف قلب و باطن از عیوب موفق بدارد! و علاقۀ غفلت را از قلب خود پاره کرده، و آتش شهوت را از نفس خود خاموش کن!
۹۳/۰۵/۰۴