هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

تفکر

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ب.ظ
کتاب اوصاف الاشراف خواجه نصیر الدین طوسی:
باب سوّم
در سیر و سلوک در طلب کمال و بیان احوال سالک. و آن مشتمل بر شش فصل است:
فصل دوم: در تفکر
قال اللّه تعالى سبحانه: أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ مٰا خَلَقَ اَللّٰهُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا إِلاّٰ بِالْحَقِّ .
هر چند در معنى تفکر وجوه بسیار گفته‌اند، خلاصه همۀ وجوه آن است که تفکر سیر باطن انسانیت از مبادى به مقاصد، و نظر را همین معنى گفته‌اند در اصطلاح علما، و هیچ‌کس از مرتبۀ نقصان به مرتبۀ کمال نتواند رسید الاّ به سیرى، و به این سبب گفته‌اند اوّل واجبات تفکّر و نظر است، و در تنزیل حثّ بر تفکّر زیاده از آن است که بر توان شمرد:
«إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» .
و در حدیث آمده است:
«تفکّر ساعة خیر من عبادة سبعین سنة»  و بباید دانست که مبادى سیر که از آنجا آغاز حرکت باید کرد، آفاق و انفس است، و سیر استدلال است از آیات هر دو، یعنى از حکمتهائى که در هر ذرّه از ذرات است هر یکى از این دو کون یافته شود بر عظمت و کمال مبدع هر دو تا مشاهدۀ نور ابداع او در هر ذرّه کرده شود «سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی اَلْآفٰاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّٰى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ» .
و بعد از آن استشهاد از حضرت جلال او بر هر چه جز اوست بر مبدعات «أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»تا در هر ذرّه از ذرّات تجلّى ظهور او مکشوف گردد.
و امّا آیات آفاق از معرفت موجوداتى که سوى اللّه باشد چنانکه هست، و حکمت در وجود هر یکى به قدر استطاعت انسانى حاصل شود مانند علم هیئت افلاک و کواکب و حرکت، و اوضاع هر یک و مقادیر اجرام و ابعاد و تأثیرات آن، و هیئت عالم سفلى و ترتیب عناصر و تفاعل ایشان به حسب صور و کیفیّات، و حصول امزجه و ترکیب مرکّبات معدنى و نباتى و حیوانى و نفوس سماوى و ارضى، و مبادى حرکت هر یک و آنچه از ایشان و در ایشان واقع باشد، از مبانیات و مخالفات و خواص و مشارکات، و آنچه بدین جهت تعلّق دارد از علوم اعداد و مقادیر و لواحق آن.
و امّا آیات انفس، و آن معرفت ابدان و انفس است، و آن معلوم مى‌شود به علم تشریح اعضاى مفرده از عظام و عضلات و اعصاب و عروق و منافع هر یک، و مرکّبه چون اعضاى رئیسه و خادمه و آلات هر یک، و جوارح و معرفت قوى و افعال هر یک، و احوال مانند صحت و مرض، و معرفت نفوس و کیفیّت ارتباط آن بر ابدان و افعال و انفعالات هر دو از یکدیگر، و اسباب نقصان و کمال در هر یک، و مقتضى سعادت و شقاوت عاجل و آجل و آنچه بدان تعلّق دارد، این جمله مبادى سیر است که تفکّر عبادت از آن است.
و امّا مقاصد و آنچه منتهاى سیر باشد، در آخر فصول و ابواب معلوم شود و آن وصول باشد به نهایت مراتب کمال.
۹۳/۰۴/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بزّازی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی