ارزش زهد
يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۴۸ ب.ظ
بخشی از کتاب کاشف الاسرار تألیف ملا نظر علی طالقانی که کتابی است ارزشمند و ناشناخته :
بدان که این هدایت فطرى و نور جبلّى بسیار ضعیف است که از شدّت ضعف پى به او نتوان برد مگر در حال ناامیدى از جمیع ممکنات و بریدن و پاره شدن جمیع اسباب و آرزوها. لهذا زیرکان توجّه به مبدأ را از حیوانات در سال قحط و شدت تشنگى و یا گرفتن بچۀ ایشان و نحو آن یافتهاند. و معصوم نیز به یاد سائل آورد توجّه به حق را در حین غرق و طوفانى. و لذا فرمود (ع) پدر و مادر هر طور خواهند طفل را بار آورند و او را یهودى و نصرانى و مجوسى نمایند.
پس این نور ضعیف را ممدّى و قوّتى ضرور است، و زیادتى و کمال او و شدّت و قوّت او واللّه منحصر است به زهد و تقوى و ترک محبّت دنیا و اعراض از تکبّر و تعصّب و مواظبت بر طاعات و عبادات و مناجات و تضرّع و زارى و پناه بردن به خدا.
صادق (ع) فرمود هر که زاهد شود و اعراض نماید از دنیا اثبات نماید خدا حکمت را در قلب او و جارى نماید حکمت را در زبان او و بینا کند او را به عیوب دنیا و درد او و دواى او و بیرون برد او را از دنیا سالم به سوى دار السلام. و خاتم (ص) فرمود چون دیدید بندهاى را که خدا عطا کرده به او صمت را و زهد در دنیا را، پس نزدیک شوید به او که او القاء حکمت مىکند و حکمت از زبان او جارى است. و باز فرمود هر که مىخواهد که خدا به او بدهد علمى بىتعلّم و هدایتى بدون هدایت مردم، پس زاهد شود در دنیا. و احادیث بسیار و شواهد بیشمار است. رجوع کن به فن اخلاق این کتاب و ببین آنچه در باب محبّت دنیا و ترک دنیا نوشتهایم تا تو را شکّى در مطلب نماند. ندیدهاى آنچه در دیباچۀ کتاب معالم است که فرمود (ع) وحى فرستاد خدا به سوى داود (ع) که میان من و تو قرار مده عالمى را که مفتون به دنیا است، پس تو را از راه محبّت من بازدارد؛ پس به درستى که این طائفه قطّاع طریق بندگان مناند؛ کمتر چیزى که با ایشان کنم این است که بردارم حلاوت و لذّت مناجات خودم را از دلهاى ایشان.
اى عزیز حلاوت مناجات و لذّت عبادات از محبّت و علاقه خیزد، محبّت و علاقه از یقین و معرفت خیزد. پس زوال مناجات و حلاوت وى از زوال محبّت است و زوال محبّت از زوال یقین و معرفت است. اى عزیز مغرور مشو به یاد گرفتن اصطلاحات و روان کردن قیاسات. بدان که هر خلاف و معصیت ضدّ ایمان و معرفت است و هر عمل نیک و طاعت ممدّ و مقوّى ایمان و محبّت است و لازمۀ ضدّ آن است که مضعف و مفنى ضدّ دیگر باشد. مىخواهى مدام در پى ضدّ ایمان باشى باز به مقام یقین برسى و اصطلاحات معرفت تو را کامل کند؟ حاشا ثمّ حاشا، هیهات ثمّ هیهات.
بدان که این هدایت فطرى و نور جبلّى بسیار ضعیف است که از شدّت ضعف پى به او نتوان برد مگر در حال ناامیدى از جمیع ممکنات و بریدن و پاره شدن جمیع اسباب و آرزوها. لهذا زیرکان توجّه به مبدأ را از حیوانات در سال قحط و شدت تشنگى و یا گرفتن بچۀ ایشان و نحو آن یافتهاند. و معصوم نیز به یاد سائل آورد توجّه به حق را در حین غرق و طوفانى. و لذا فرمود (ع) پدر و مادر هر طور خواهند طفل را بار آورند و او را یهودى و نصرانى و مجوسى نمایند.
پس این نور ضعیف را ممدّى و قوّتى ضرور است، و زیادتى و کمال او و شدّت و قوّت او واللّه منحصر است به زهد و تقوى و ترک محبّت دنیا و اعراض از تکبّر و تعصّب و مواظبت بر طاعات و عبادات و مناجات و تضرّع و زارى و پناه بردن به خدا.
صادق (ع) فرمود هر که زاهد شود و اعراض نماید از دنیا اثبات نماید خدا حکمت را در قلب او و جارى نماید حکمت را در زبان او و بینا کند او را به عیوب دنیا و درد او و دواى او و بیرون برد او را از دنیا سالم به سوى دار السلام. و خاتم (ص) فرمود چون دیدید بندهاى را که خدا عطا کرده به او صمت را و زهد در دنیا را، پس نزدیک شوید به او که او القاء حکمت مىکند و حکمت از زبان او جارى است. و باز فرمود هر که مىخواهد که خدا به او بدهد علمى بىتعلّم و هدایتى بدون هدایت مردم، پس زاهد شود در دنیا. و احادیث بسیار و شواهد بیشمار است. رجوع کن به فن اخلاق این کتاب و ببین آنچه در باب محبّت دنیا و ترک دنیا نوشتهایم تا تو را شکّى در مطلب نماند. ندیدهاى آنچه در دیباچۀ کتاب معالم است که فرمود (ع) وحى فرستاد خدا به سوى داود (ع) که میان من و تو قرار مده عالمى را که مفتون به دنیا است، پس تو را از راه محبّت من بازدارد؛ پس به درستى که این طائفه قطّاع طریق بندگان مناند؛ کمتر چیزى که با ایشان کنم این است که بردارم حلاوت و لذّت مناجات خودم را از دلهاى ایشان.
اى عزیز حلاوت مناجات و لذّت عبادات از محبّت و علاقه خیزد، محبّت و علاقه از یقین و معرفت خیزد. پس زوال مناجات و حلاوت وى از زوال محبّت است و زوال محبّت از زوال یقین و معرفت است. اى عزیز مغرور مشو به یاد گرفتن اصطلاحات و روان کردن قیاسات. بدان که هر خلاف و معصیت ضدّ ایمان و معرفت است و هر عمل نیک و طاعت ممدّ و مقوّى ایمان و محبّت است و لازمۀ ضدّ آن است که مضعف و مفنى ضدّ دیگر باشد. مىخواهى مدام در پى ضدّ ایمان باشى باز به مقام یقین برسى و اصطلاحات معرفت تو را کامل کند؟ حاشا ثمّ حاشا، هیهات ثمّ هیهات.
۹۳/۰۳/۱۱