حقیقت روزه
چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ق.ظ
بخشی از کتاب المراقبات تألیف آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی :
همانگونه که در روایت آمده ، همین مقدار که روزه براى خدا باشد کافى است . ولى سزاوار است وقتى سالک روزه مى گیرد، اعضاى بدن او نیز روزه باشند، همانطور که از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده : ((هنگامى که روزه گرفتى ، گوش ، چشم ، مو و پوست تو نیز باید روزه بگیرند.)) - امام (علیه السلام ) غیر از این ، اعضاى دیگرى را نیز شمردند - ولى همین که پوست و مو را ذکر فرمودند، کافى است بدانیم لازم است تمام اعضاى بدن روزه بگیرند. و خلاصه اینکه روزه خواص تنها روزه شکم و فرج نیست ، بلکه سایر اعضا را نیز شامل مى شود. چنانچه روزه خواص خواص ، روزه تمام اعضاى بدن به اضافه روزه قلب است .و معنى روزه اعضاى بدن خوددارى اعضاى بدن از مخالفت خواسته هاى الهى است ؛ و روزه قلب عبارت از نگهداشتن آن از خواسته هاى پست و خطورات دنیوى و بازداشتن کامل آن از غیر خدا مى باشد. روزه و همینطور هر عبادتى را عوام تکلیفى بیش نمى دانند و لذا با زحمت آن را انجام مى دهند؛ ولى خواص آن را بزرگداشت و لطفى از جانب خداوند دانسته و قرار دادن عبادات و واجب نمودن آن را منت بزرگى براى خدا و نعمت بزرگى براى بندگان مى بینند. و بگونه اى که شایسته بزرگداشت آن است . با نشاط، خوشحالى و سرور از آن استقبال مى کنند نه با حالتى که انسان با تکلیف روبرو مى شود. بلکه بالاتر، از خطاب تکلیف لذت برده و شادمان مى شوند. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که درباره این آیه : ((اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد.)) فرمودند: ((لذت خطاب (خداوند به مؤ منین ) سختى عمل را از بین برده است .)) بنده عارف به خدا و به حق او باید همچنین باشد. زیرا هنگامى که بنده پروردگار را شناخت ، او را دوست مى دارد؛ و بدین ترتیب تمام معاملات او با خدا معامله محبوب با محبوب مى گردد. و آیا محبوبى را مى شناسى که خدمت به محبوب براى او سخت باشد؛ بخصوص موقعى که خدمت به محبوب بزرگداشت و لطفى از طرف او بلکه بالاتر، دعوت به مجلس انس و کرامت باشد. و نه تنها سخت نیست بلکه از خطابى که تکلیف در آن است ، لذت مى برد و به اندازه محبت و دوستى جان خویش را فدا مى کند؛ و دقت مى کند که تمام منظور او را انجام دهد؛ و در بدست آوردن تمام محبت او کوشش مى کند؛ گرچه از او نخواسته باشد و بکارگیرى تمام نیروى خود را در این راه لذت و سعادت مى داند؛ و به این ترتیب انجام چیزهاى مورد علاقه خدا از محبوبترین چیزها و خواسته هاى او مى شود. و با شوقى کامل و با قبول منت خدا - در این که به او اجازه این کار را داده است - به آن عمل مى کند و در قصد او چیزى غیر از خدا و رضایت او پیدا نمى شود. و این نیت را با نیت بدست آوردن ثواب و پاداش و بهشت و نعمتى از نعمتهاى خداوند مخلوط نمى کند؛ چه رسد به این که ریا، کسب شهرت و اطلاع و رضایت غیر خدا را با نیت رضایت خدا همراه کند.
همانگونه که در روایت آمده ، همین مقدار که روزه براى خدا باشد کافى است . ولى سزاوار است وقتى سالک روزه مى گیرد، اعضاى بدن او نیز روزه باشند، همانطور که از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده : ((هنگامى که روزه گرفتى ، گوش ، چشم ، مو و پوست تو نیز باید روزه بگیرند.)) - امام (علیه السلام ) غیر از این ، اعضاى دیگرى را نیز شمردند - ولى همین که پوست و مو را ذکر فرمودند، کافى است بدانیم لازم است تمام اعضاى بدن روزه بگیرند. و خلاصه اینکه روزه خواص تنها روزه شکم و فرج نیست ، بلکه سایر اعضا را نیز شامل مى شود. چنانچه روزه خواص خواص ، روزه تمام اعضاى بدن به اضافه روزه قلب است .و معنى روزه اعضاى بدن خوددارى اعضاى بدن از مخالفت خواسته هاى الهى است ؛ و روزه قلب عبارت از نگهداشتن آن از خواسته هاى پست و خطورات دنیوى و بازداشتن کامل آن از غیر خدا مى باشد. روزه و همینطور هر عبادتى را عوام تکلیفى بیش نمى دانند و لذا با زحمت آن را انجام مى دهند؛ ولى خواص آن را بزرگداشت و لطفى از جانب خداوند دانسته و قرار دادن عبادات و واجب نمودن آن را منت بزرگى براى خدا و نعمت بزرگى براى بندگان مى بینند. و بگونه اى که شایسته بزرگداشت آن است . با نشاط، خوشحالى و سرور از آن استقبال مى کنند نه با حالتى که انسان با تکلیف روبرو مى شود. بلکه بالاتر، از خطاب تکلیف لذت برده و شادمان مى شوند. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که درباره این آیه : ((اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد.)) فرمودند: ((لذت خطاب (خداوند به مؤ منین ) سختى عمل را از بین برده است .)) بنده عارف به خدا و به حق او باید همچنین باشد. زیرا هنگامى که بنده پروردگار را شناخت ، او را دوست مى دارد؛ و بدین ترتیب تمام معاملات او با خدا معامله محبوب با محبوب مى گردد. و آیا محبوبى را مى شناسى که خدمت به محبوب براى او سخت باشد؛ بخصوص موقعى که خدمت به محبوب بزرگداشت و لطفى از طرف او بلکه بالاتر، دعوت به مجلس انس و کرامت باشد. و نه تنها سخت نیست بلکه از خطابى که تکلیف در آن است ، لذت مى برد و به اندازه محبت و دوستى جان خویش را فدا مى کند؛ و دقت مى کند که تمام منظور او را انجام دهد؛ و در بدست آوردن تمام محبت او کوشش مى کند؛ گرچه از او نخواسته باشد و بکارگیرى تمام نیروى خود را در این راه لذت و سعادت مى داند؛ و به این ترتیب انجام چیزهاى مورد علاقه خدا از محبوبترین چیزها و خواسته هاى او مى شود. و با شوقى کامل و با قبول منت خدا - در این که به او اجازه این کار را داده است - به آن عمل مى کند و در قصد او چیزى غیر از خدا و رضایت او پیدا نمى شود. و این نیت را با نیت بدست آوردن ثواب و پاداش و بهشت و نعمتى از نعمتهاى خداوند مخلوط نمى کند؛ چه رسد به این که ریا، کسب شهرت و اطلاع و رضایت غیر خدا را با نیت رضایت خدا همراه کند.
۹۳/۰۳/۰۷