هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

راه حق

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۲۴ ق.ظ
بخشی از کتاب نشان از بی نشانها از فرمایشات مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی :
شیخ ابوسعید رحمة الله علیه که از بزرگان مشایخ است ، مى فرماید: التوصف التکلّف.
تو را بدتر از توئى تو نیست ، چون به خویشتن مشغول گشتى از خدا بازمانى . چنانکه رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: اعدى عدوک نفسک التى بین جنبیک یعنی : دشمن ترین دشمنان تو، نفس تو است که میان دو پهلویت قرار دارد و نیز در حدیث قدسى وارد شده است که وقتى سؤ ال شد: کیف الطریق الیک یعنى : راه بسوى تو چگونه است ؟ جواب آمد دع نفسک و تعال یعنى : نفس خود را رها کن ، و بیا.
یک قدم بر سر وجود بنه    وان دگر بر در ودود بنه
از شیخ ابوسعید رحمة الله علیه پرسیدند که صوفى کیست ؟ گفت : آنچه در سر دارى بنهى ، وآنچه در کف دارى ، بدهى و آنچه بر تو آید نرنجى .
و نیز فرمود: این است و بس و این بر ناخنى توان نوشت که : اذبح النفس و الا فلا تشغل بترهات الصوفیة یعنى : نفس را سر ببر، و در غیر این صورت خود را به یاوه هاى صوفیه مشغول مساز .
اى عزیز با تو گفتیم که جان و حقیقت دین محبت به اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه وآله و به مقام ولایت است ، و تصوف چیزى جز این نیست ، جز آنکه بیگانگان از این معنا نیز ظاهرى از تصوف اختیار کرده ، و مدعى تصوف شده اند.
چنانکه شیخ ابوسعید رحمة الله علیه فرمود: کان التصوف حالا ثم صار قالا ثم ذهب الحال و القال و جاء الاحتیال یعنى : تصوف در ابتدا حال بود و سپس تبدیل به گفتار شد و آنگاه حال و گفتار از میان رخت بر بست و حیله و مکر جایگزین آن شد و نیز شیخ فرمود: این تصوف عزتى است در ذل و توانگرى است در دروشیى و خداوندى است در بندگى و زندگانى است در مرگ و شیرینى است در تلخى ، هر که در این راه درآید و در این راه بدین صفت نرود، هر روز سرگردان تر بود .
دانستن راه دین شریعت باشد          گر در عمل آورى طریقت باشد
ور علم و عمل جمع شود با اخلاص    میدان به یقین که آن حقیقت باشد
در راه طلب اگر تو نیکو باشى           فرمانده این سراى نه تو باشى
اول قدم آن است که او را طلبى         آخر قدم ، آن است که با او باشى
لیس التصوف ان یلاقیک الفتى          و علیه من خلق الثیاب مرقع
ان التصوف ملبس متعارف                و انما ضحکها زور و مختلق
یا رب باک و لیکن لادموع له              و رب ضاحک سن ما به رمق
عارف رومى گوید:
الجوهر فقر و سوى الفقر عرض        و الفقر من العالم لب و غرض
العالم کله خداع و غرور                   الفقر شفاء و سوى الفقر مرض
تصوف آن است که از هر چه جز خداى تبرى جویند، و خویشتن از ما سوى الله خالى سازند. <

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی