تأثیر صاحبان نفس
يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ب.ظ
بخشی از کتاب امام مهدی موجود موعود تألیف آیت الله جوادی آملی :
در حوزه و دانشگاه سلسله ای از مفاهیم و علوم آموخته میشود که از آنها به علوم حصولی یاد میگردد.
این علوم، حتی در عقلیترین شکل خود یعنی فلسفه نیز به عالم خارج راه ندارند و مشکلی را نمیگشایند، زیرا همه آموزههای علوم حصولی درحدّ صورت ذهنی هستند و آنجا هم که سخن از جهان بیرون به میان میآورند، بازگشتش به مفهوم است، زیرا واژه های واقع یا خارج به حمل اوّلی واقع و خارج اند، وگرنه به حمل شایع تنها مفهوم و صورتی ذهنی اند و درست بر همین اساس است که بسیاری از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه به رغم دستیابی به علوم مختلف، در مقام عمل دست و پایشان می لغزد؛ و برخی به آسانی دچار خطاهای عملی میشوند. این علوم به تنهایی از تأثیر بر نَفْس عالِم خود ناتوان اند، چه رسد به تأثیر در انسانها و موجودات عالم.
آنچه در عالم خارج اثر خارجی میگذارد، نَفْس و نَفَس انسان صاحب بصیرت است. کسی که نَفْسش بر اثر بندگی خداوند، تعالی نیافته و به نور علم که خداوند در دل اولیای الهی میتاباند: لیس العلم بالتعلم إنما هو نور یقع فی قلب من یرید الله تبارک و تعالی أن یبدیه[1] نورانی نشده و از تیه نظر به مستقرّ بصر راه نیافته است، نَفَسش نیز بی اثر است.
همانگونه که صاحب عوارف میگوید، آن عالِمی که محضرش نفعی نبخشد، سخنش هم سودمند نیست. دانشمندی که نشستن و برخاستن، سکوت و تکلّم، رفتن و آمدن و سنّت و سیرت او اثرگذار نباشد، سخنانش هرگز سودی نخواهد داشت: من لاینفعک لحظه، لاینفعک لفظه.[2] در میان انسانها صاحبان نظر اندک اند و بصیرتمندان نادر. آنان که صاحب نَفْس و نَفَس اند، اولیای خدایند و امام معصوم به ویژه حضرت خاتم اولیا حجة بن الحسن المهدی(عج) سر سلسله صاحب نَفَسان عالم است، از اینرو در گاه ظهور، عقول به نَفَس مسیحایی آن جان جانان عالم زنده خواهد شد.
مَثَل تأثیر اولیای خدا به ویژه وجود مقدس امام عصر(عج) در نفوس انسانها مَثَل مغناطیس یا کیمیاگر است، چون مغناطیس بی هرگونه حرکتی، تنها با جاذبه ذاتی خود آهن سنگین را به سوی خویش میکشاند و کیمیاگر بی هیچ سخنی، شیء خسیس را ماده ای عزیز میگرداند و در عرصه تکوین آن، تحولی جوهرین میآفریند.
دیدار انبیا و ائمه هدا و اولیای خدا اثری مغناطیس گونه و کیمیایی دارد و این خصیصه در جمال دلآرای امام عصر(عج) ظهور بیشتری دارد، چون برخلاف سایر انبیا و ائمه(علیهمالسلام) اجازه دارد همچون مغناطیس دلربایی و چون کیمیاگر جهان را دگرگون کند. به همین دلیل، لحظه ای دیدار او در قلوب تحول میآفریند و کسی را در برابر جذبه وجود مبارکش تاب مقاومت نیست، همچنان که آهن در برابر آهنربا.
خلیفه خدا به زبان فلسفه، کلام یا عرفان نظری سخن نمیگوید، بلکه زبان او عرفان عملی و سخنش همان جذبه، کشش و شوری است که در دل میانگیزد.
[1] ـ مشکاة الانوار، ص 325. ر.ک: بحار الانوار، ج1، ص225 «أن یهدیه» دارد.
[2] ـ عوارف المعارف، ص 74.
در حوزه و دانشگاه سلسله ای از مفاهیم و علوم آموخته میشود که از آنها به علوم حصولی یاد میگردد.
این علوم، حتی در عقلیترین شکل خود یعنی فلسفه نیز به عالم خارج راه ندارند و مشکلی را نمیگشایند، زیرا همه آموزههای علوم حصولی درحدّ صورت ذهنی هستند و آنجا هم که سخن از جهان بیرون به میان میآورند، بازگشتش به مفهوم است، زیرا واژه های واقع یا خارج به حمل اوّلی واقع و خارج اند، وگرنه به حمل شایع تنها مفهوم و صورتی ذهنی اند و درست بر همین اساس است که بسیاری از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه به رغم دستیابی به علوم مختلف، در مقام عمل دست و پایشان می لغزد؛ و برخی به آسانی دچار خطاهای عملی میشوند. این علوم به تنهایی از تأثیر بر نَفْس عالِم خود ناتوان اند، چه رسد به تأثیر در انسانها و موجودات عالم.
آنچه در عالم خارج اثر خارجی میگذارد، نَفْس و نَفَس انسان صاحب بصیرت است. کسی که نَفْسش بر اثر بندگی خداوند، تعالی نیافته و به نور علم که خداوند در دل اولیای الهی میتاباند: لیس العلم بالتعلم إنما هو نور یقع فی قلب من یرید الله تبارک و تعالی أن یبدیه[1] نورانی نشده و از تیه نظر به مستقرّ بصر راه نیافته است، نَفَسش نیز بی اثر است.
همانگونه که صاحب عوارف میگوید، آن عالِمی که محضرش نفعی نبخشد، سخنش هم سودمند نیست. دانشمندی که نشستن و برخاستن، سکوت و تکلّم، رفتن و آمدن و سنّت و سیرت او اثرگذار نباشد، سخنانش هرگز سودی نخواهد داشت: من لاینفعک لحظه، لاینفعک لفظه.[2] در میان انسانها صاحبان نظر اندک اند و بصیرتمندان نادر. آنان که صاحب نَفْس و نَفَس اند، اولیای خدایند و امام معصوم به ویژه حضرت خاتم اولیا حجة بن الحسن المهدی(عج) سر سلسله صاحب نَفَسان عالم است، از اینرو در گاه ظهور، عقول به نَفَس مسیحایی آن جان جانان عالم زنده خواهد شد.
مَثَل تأثیر اولیای خدا به ویژه وجود مقدس امام عصر(عج) در نفوس انسانها مَثَل مغناطیس یا کیمیاگر است، چون مغناطیس بی هرگونه حرکتی، تنها با جاذبه ذاتی خود آهن سنگین را به سوی خویش میکشاند و کیمیاگر بی هیچ سخنی، شیء خسیس را ماده ای عزیز میگرداند و در عرصه تکوین آن، تحولی جوهرین میآفریند.
دیدار انبیا و ائمه هدا و اولیای خدا اثری مغناطیس گونه و کیمیایی دارد و این خصیصه در جمال دلآرای امام عصر(عج) ظهور بیشتری دارد، چون برخلاف سایر انبیا و ائمه(علیهمالسلام) اجازه دارد همچون مغناطیس دلربایی و چون کیمیاگر جهان را دگرگون کند. به همین دلیل، لحظه ای دیدار او در قلوب تحول میآفریند و کسی را در برابر جذبه وجود مبارکش تاب مقاومت نیست، همچنان که آهن در برابر آهنربا.
خلیفه خدا به زبان فلسفه، کلام یا عرفان نظری سخن نمیگوید، بلکه زبان او عرفان عملی و سخنش همان جذبه، کشش و شوری است که در دل میانگیزد.
[1] ـ مشکاة الانوار، ص 325. ر.ک: بحار الانوار، ج1، ص225 «أن یهدیه» دارد.
[2] ـ عوارف المعارف، ص 74.
۹۳/۰۲/۰۷