وصیت الهی
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ب.ظ
متن وصیت نامه مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمد اللّه الذى لا یبقى إلا وجهه، و لا یدوم إلاّ ملکه و الصلاة و السّلام على خاتم النبیّین الّذی هو البحر و الأئمة الأطهار من عترته جواریه و فلکه صلّى الله علیه و علیهم ما سلک سلکه و نسک نسکه
و بعد: وصیّت از جملۀ سنن لازمه است، و بندۀ عاصى على بن حسین الطباطبائى چندین مرتبه وصیتنامه نوشته است، و این وصیت که مورخ که روز چهارشنبه دوازدهم صفر سنه هزار و سیصد و شصت و پنج ١٣۶۵ است، ناسخ همۀ آنهاست. و این وصیّتنامه دو فصل است: یک فصل در امور دنیا، فصل دیگر در امور آخرت است. مقدّم داریم ذکر دنیا را چنانکه حقّ تبارک و تعالى در خلقت و ذکر، آن را مقدّم داشته است.
پس مىگویم که: وصىّ و جانشین بنده در امور دنیا علویّه محترمه امّ ابیها دختر بزرگم، که دیانت و عدالتش درست است؛ معزّى الیها وصى است که کارهاى بنده را بعد از وفات به دستیارى نور چشمان: میرزا محمد تقى و میرزا مهدى حفظهما اللّه بجا بیاورد، هرچه علویه بگوید، ایشان و غیر ایشان قبول نموده اعتراض ننمایند. . .
فصل دوم در امور آخرت است و عمدۀ آنها توحید است؛ خداى تعالى مىفرماید:
إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مٰا دُونَ ذٰلِکَ لِمَنْ یَشٰاءُ و این مطلب حقیقتش به سهولت به دست نمىآید. و از اولادهاى بنده کسى تا حال مستعدّ تعلیم آن ندیدهام، و از رفقاء هنوز وصى امور آخرتى معیّن نکرده است که شما را به پیروى او امر کنم. عجالتا این شهادت را از بنده تحمّل نمائید.
شهد أن لا إله الا اللّه وحده لا شریک له، کما شهد اللّه لنفسه و ملائکته، و أولو العلم من خلقه، لا إله إلا هو العزیز الحکیم، إلها واحدا، أحدا، صمدا، لم یتّخذ صاحبة و لا ولدا.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمد اللّه الذى لا یبقى إلا وجهه، و لا یدوم إلاّ ملکه و الصلاة و السّلام على خاتم النبیّین الّذی هو البحر و الأئمة الأطهار من عترته جواریه و فلکه صلّى الله علیه و علیهم ما سلک سلکه و نسک نسکه
و بعد: وصیّت از جملۀ سنن لازمه است، و بندۀ عاصى على بن حسین الطباطبائى چندین مرتبه وصیتنامه نوشته است، و این وصیت که مورخ که روز چهارشنبه دوازدهم صفر سنه هزار و سیصد و شصت و پنج ١٣۶۵ است، ناسخ همۀ آنهاست. و این وصیّتنامه دو فصل است: یک فصل در امور دنیا، فصل دیگر در امور آخرت است. مقدّم داریم ذکر دنیا را چنانکه حقّ تبارک و تعالى در خلقت و ذکر، آن را مقدّم داشته است.
پس مىگویم که: وصىّ و جانشین بنده در امور دنیا علویّه محترمه امّ ابیها دختر بزرگم، که دیانت و عدالتش درست است؛ معزّى الیها وصى است که کارهاى بنده را بعد از وفات به دستیارى نور چشمان: میرزا محمد تقى و میرزا مهدى حفظهما اللّه بجا بیاورد، هرچه علویه بگوید، ایشان و غیر ایشان قبول نموده اعتراض ننمایند. . .
فصل دوم در امور آخرت است و عمدۀ آنها توحید است؛ خداى تعالى مىفرماید:
إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مٰا دُونَ ذٰلِکَ لِمَنْ یَشٰاءُ و این مطلب حقیقتش به سهولت به دست نمىآید. و از اولادهاى بنده کسى تا حال مستعدّ تعلیم آن ندیدهام، و از رفقاء هنوز وصى امور آخرتى معیّن نکرده است که شما را به پیروى او امر کنم. عجالتا این شهادت را از بنده تحمّل نمائید.
شهد أن لا إله الا اللّه وحده لا شریک له، کما شهد اللّه لنفسه و ملائکته، و أولو العلم من خلقه، لا إله إلا هو العزیز الحکیم، إلها واحدا، أحدا، صمدا، لم یتّخذ صاحبة و لا ولدا.
و لا شریک له فی الوجود، و لا فی الألوهیة، و لا فی العبودیّة.
و اشهد اللّه سبحانه، و ملائکته، و أنبیائه، و
سماءه، و أرضه، و من حضرنی من خلقه، و ما یرى و ما لا یرى، و اشهدکم یا
أهلی و إخوانی على هذه الشهادة. بل کلّ من قرأ هذا الکتاب و بلغه شهادتی و
أتخذکم جمیعا شاهدا. و أشهد أن محمدا عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و صدق
المرسلین.
و أن أوصیاءه من عترته اثنا عشر رجلا أوّلهم
أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، و آخرهم الإمام المنتظر القائم الحق، و أنه
فی هذه النشأة حیاته حیاة جسدیة، و أنه سوف یظهر و یظهر دین الحق صلّى
اللّه علیه و علیهم اجمعین.
و أشهد أن البعث حق، و النشور حق، و کلّما جاء به رسول اللّه او قاله أوصیاؤه صلى اللّه علیه و علیهم حقّ لا ریب فیه.
أسأل اللّه الموت على هذه الشهادة و هو حسبنا جمیعا و نعم الوکیل و الحمد للّه ربّ العالمین.
وصیتهاى دیگر: عمدۀ آنها نماز است. نماز را
بازارى نکنید، أول وقت بجا بیاورید با خضوع و خشوع، و اگر نماز را تحفظ
کردید همه چیزتان محفوظ مىماند. و تسبیحۀ صدیقه کبرى سلام اللّه علیها، و
آیة الکرسى در تعقیب نماز ترک نشود. این اهمّ واجبات است.
در مستحبات تعزیهدارى و زیارت حضرت سید الشهداء
را مسامحه ننمائید، و روضه هفتگى و لو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور
است. و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و
غیرهما بجا بیاورید هرگز حق آن بزرگوار أدا نمىشود. و اگر هفتگى ممکن نشد
دهۀ أول محرم ترک نشود.
دیگر آنکه (اگرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است
ولى بر بنده لازم است بگویم) اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت
ظاهر با باطن، ترک خدعه و حیله، تقدم در سلام، نیکوئى کردن با هر بر و فاجر
(مگر در جائى که خدا نهى کرده)اینها را که عرض کردم و أمثال اینها را مواظبت نمائید. . . اللّه اللّه اللّه که دل هیچکس را نرنجانید.
تا توانى دلى بدست آور
دل شکستن هنر نمىباشد
دیگر آنکه از جمله قروض پنجاه تومان است که مال الوصیت علیّین رتبت، حاج سید قریش قزوینى است و بعد از ایشان به حاجى إمام قلى رسیده است. و از حاجى امام قلى بوالد حقیر رسیده است (رضوان الله علیهم اجمعین) . این وجه باید در دست کسى که اهلیت آن را داشته باشد برسد که در دهه محرم از فائده شرعیۀ آن عزادارى بکند. چیزى از آن به روضهخوان برسد نه به چاى و قهوه و أمثال آن صرف شود. و اگر شخصى دیگرى را معین کردم در حاشیۀ همین وصیتنامه مىنویسم.
دیگر آنکه از جمله قروض پنجاه تومان است که مال الوصیت علیّین رتبت، حاج سید قریش قزوینى است و بعد از ایشان به حاجى إمام قلى رسیده است. و از حاجى امام قلى بوالد حقیر رسیده است (رضوان الله علیهم اجمعین) . این وجه باید در دست کسى که اهلیت آن را داشته باشد برسد که در دهه محرم از فائده شرعیۀ آن عزادارى بکند. چیزى از آن به روضهخوان برسد نه به چاى و قهوه و أمثال آن صرف شود. و اگر شخصى دیگرى را معین کردم در حاشیۀ همین وصیتنامه مىنویسم.
امضاء و مهر
عن تقریر الاحقر على بن حسین الطباطبائى
۹۳/۰۲/۰۵