هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

دوام ذکر

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۱۰ ب.ظ

این مطلب خلاصه ای از بیانات آیت الله مصباح یزدی پیرامون راه کار غافل نشدن انسان از یاد خداوند میباشد که بنا به درخواست یکی از کاربران وبلاگ قرار داده شده است:
از دوام ذکر مدح و ستایش فراوانى شده است .....براى تقویت این مساله به ذهن مى توان به نمونه هایى در زندگى روز مره اشاره کرد؛ براى مثال ، گاهى در زندگى مسایلى پیش مى آید که تمام فکر و ذکر و حواس ‍ انسان را به خود مشغول مى دارد و انسان مدام در فکر آنها است ، اما در عین حال این توجه همیشگى مانع انجام فعالیت هاى روزمره او نمى گردد. اگر کسى خداى ناکرده به داغ عزیزى مبتلا شود. چنین وضعى پیدا مى کند.
حتى گاهى کسى سال ها پس از مرگ عزیزش ، باز او را فراموش نمى کند و با دیدن هر چیزى که به او تعلق داشته ، به یاد عزیزش مى افتد. بسیارى از خانواده و مادران شهدا، پس از سال ها هنوز عزیزشان را فراموش نکرده اند.
آنان گرچه به امور روزمره زندگى و وظایف خود مشغولند، اما در ته دل به یاد عزیز سفر کرده شان نیز هستند و این توجه ، مانع فعالیت هاى آنها نمى شود. حتى در چنین وضعیتى مراسم شادمانى بر پا مى کنند و در مراسم ازدواج و عروسى شرکت مى جویند، ولى در عین حال از ژرفاى دل به یاد عزیزشان نیز هستند.......
بنابراین چنان نیست که نشود در هنگام انجام فعالیت هاى روزمره توجه مستمر به چیزى خارج از حوزه این فعالیت ها داشت و جمع آن توجه با اشتغالات روزمره محال باشد.
البته تمرکز فکر در دو امر مستقل از هم براى ما میسر نیست . ما نمى توانیم در عین توجه به امور غیر الهى ، توجه و فکرمان را بر ساحت قدس الهى نیز متمرکز کنیم و از او غافل نگردیم . اما گرچه انسان نمى تواند هم زمان توجه خود را کاملا بر دو چیز متمرکز گرداند، ولى در روان شناسى ثابت شده که انسان مى تواند در یک آن و هم زمان ، به چند چیز توجه کند و چند ادراک داشته باشد. البته تعداد آن درک ها و گستره آنها، به لحاظ تفاوت قدرت ذهنى افراد، یکسان نیست .
بنابر این ، این که انسان در هنگام اشتغال به کارهاى روزمره زندگى ، در عمق دل به خداوند نیز توجه داشته باشد، امرى نامعقول و سخنى ناصواب نیست و در حوزه توجه ها و محبت هاى دنیوى ، نمونه هاى فراوانى نظیر آن یافت مى شود..... از این رو توجه همزمان به چند چیز امرى غیر ممکن نیست . آنچه میسر نمى شود داشتن توجه تام به چند چیز متفاوت و مستقل از هم است . البته براى افراد عادى حتى تمرکز یافتن در یک چیز نیز بسیار دشوار است و با رضایت و تمرین زیاد و مداوم است که در این کار قادر مى گردند.براى افراد عادى بسیار دشوار است که حتى دو رکعت نماز با حضور قلب کامل بخوانند و از آغاز تا انجام آن هیچ توجهى به غیر خداوند نداشته باشند.
در هر صورت ، توجه به خداوند در همه حالات به این معنا نیست که انسان در کنار انجام کارهاى خود توجهش کاملا متمرکز در یاد خدا باشد، بلکه براى ما همین حد کفایت مى کند که چون کسى که عزیزى از دست داده و او را فراموش نمى کند، ما نیز خدا را فراموش نکنیم و فعالیت ها و کارهاى روزمره مانع توجه ما به خداوند نگردد. البته نباید فراموش کنیم که رسیدن به این مقصود نیازمند تلاش و تمرین است . هم چنین باید توجه داشته باشیم که بین حالات روحى و مراتب کمال انسانى تعامل وجود دارد.
به یاد خدا بودن و توجه به او موجب کمال و رشد روح و نفس انسان مى گردد؛ از سوى دیگر هر چه درجه کمال نفس بیشتر شود کمیت و کیفیت توجه به خداوند نیز بالاتر مى رود. باز این مرتبه بالاتر توجه ، مرتبه بالاترى از کمال نفس را به همراه مى آورد؛ و به همین ترتیب این تاءثیر و تاءثر متقابل ادامه مى یابد. وقتى انسان در صدد انجام وظایف خویش بر مى آید و یاد خدا در دلش زنده مى شود، اگر آن یاد و توجه را با اذکار لفظى و عبادات تقویت نماید، با خدا انس پیدا مى کند، و وقتى انس با خدا دوام یافت و مستقر گشت ، محبت به خدا در دل پدید مى آید و از آن پس بنده ، خود به خود به یاد محبوب مى افتد و نمى تواند او را فراموش کند.
چنان که گفتیم آنچه برای سالک در آغاز کار اهمیت دارد اذکار لفظى و داشتن برنامه منظم عبادى است . در قرآن نیز به این امر اشاره شده .. . ملاک داشتن برنامه منظم براى عبادت و تسبیح است . اگر چنین برنامه اى وجود داشته باشد، اثر آن ، یاد و توجهى است که در دل باقى مى ماند که اگر تقویت گردد و تداوم یابد، انسان به مرحله اى مى رسد که لحظه اى از یاد خداوند غافل نمى شود.
چیزهاى بى ارزش و بى مقدار به راحتى به دست مى آیند، اما به دست آوردن چیزهاى با ارزش و نفیس دشوار است و باى به دست آوردن آنها باید تلاش کرد. از این رو با توجه به ارزش و والایى ذکر خدا و تاءثیر شایانى که در تاءمین سعادت اخروى و دنیوى انسان دارد، اگر کسى بخواهد دائم الذکر شود، باید سال ها تمرین و تلاش کند؛ چنان که اگر کسى بخواهد در یک رشته اى قهرمان شود، باید مدت ها تمرین و تلاش کند تا به خواسته خود برسد. ما همان گونه که براى رسیدن به بسیارى از خواسته هاى دنیایى خود سال ها زحمت مى کشیم تا به آنها برسیم ، براى رسیدن به کمالات اخروى نیز باید تلاش کنیم و چنان نیست که به راحتى به آنها دست یابیم .در این راه نیز نباید انتظار داشته باشیم که ره صد ساله را یک شبه طى کنیم . باید همواره در صدد ترک گناهان و پاک ساختن حریم دل از آلودگى هاى معنوى بود و برنامه اى منظم و مستمر براى عبادات در نظر گرفت . اگر انسان برنامه اى منظم براى عبادت نداشته باشد و هر وقت میلش کشید عبادت کند - مثلا یک روز ده جزء قرآن بخواند و پس از آن چندین ماه به قرآن نگاه نکند - تغییر و تحول قابل توجهى در او پدید نخواهد آمد.
در اصول کافى بابى به استمرار و مداومت بر عبادت و عمل اختصاص داده شده است . در یکى از روایات آن باب امام صادق علیه السلام مى فرمایند:
ایاک اءن تفرض على نفسک فریضة فتفارقها اثنى عشر هلالا؛
مبادا عملى را بر خود واجب گردانى و تا دوازده ماه از آن دست بردارى .
هم چنین آن حضرت در روایت دیگرى مى فرمایند:
کان على بن الحسین صلوات الله علیهما یقول انى لاحب اءن اءداوم على العمل و ان قل ؛ امام سجاد علیه السلام مى فرمود: من دوست دارم که بر عمل مداومت داشته باشم ، گرچه کم باشد.
توصیه علما و بزرگان این است که انسان در آغاز عبادت و عملى ، سبک مختصر را برگزیند تا بتواند آن را استمرار و تداوم بخشد و برایش به صورت ملکه در آید، نه این عمل و عبادتى سنگین و دشوار را انتخاب کند که تداوم آن ممکن نگردد. پس از آن به مرحله بالاتر وارد شود و عمل مفصل ترى را انتخاب کند و بر انجام آن مداومت داشته باشد. چنان نیست که اگر اینان شبى را بیدار ماند و به عبادت و راز و نیاز گذارند بارش بسته شود و به نتیجه برسد. اگر کسى بخواهد از ذکر و یاد خدا نتیجه بگیرد، باید برنامه اى براى ذکر داشته باشد و در طول سال به آن عمل کند. خواه آن برنامه انجام ساعتى عبادت در روز باشد، یا خواندن چند صفحه قرآن در هر روز باشد و یا با صلاحدید و نظر یکى از اساتید و اولیاى خدا، ذکرى را برگزیند و هر روز آن را بخواند. وقتى که این برنامه ادامه یافت ، انجام عبادت و ذکر براى انسان راحت و هموار مى گردد و او مى تواند وقت بیشترى را صرف عبادت و ذکر کند. با ترک گناه و تداوم دادن به برنامه عبادتى ، انسان به تدریج در مى یابد که روزنه هاى بیشترى از نور به رویش گشوده مى شود و رفته رفته احساس مى کند که مى تواند ذکر دایم داشته و در همه حالات به خدا متوجه باشد.
البته بهترین برنامه هاى عبادى در قرآن ارایه شده است ؛ نظیر توصیه قرآن به ذکر و تسبیح خداوند در صبحگاه و شامگاه و عبادت و سجده در بخشى از شب .
و اذکر اسم ربک بکرة و اءصیلا.من اللیل فاسجد له و سبحه لیلا طویلا؛  و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن و بخشى از شب را در برابر او سجده کن و شب هاى دراز او را به پاکى ستاى .
این دستور برنامه کاملى در ذکر خدا و ارتباط با مبداء وجود داشت .
بى تردید مقصود از چنین تسبیح و عبادتى که بخشى از شب را فرا مى گیرد فراتر از نمازهاى واجب ، و عبارت است از نمازها و اذکار مستحبى که انسان در صدد انجام آنها بر مى آید و برنامه دراز مدت و مستمرى را براى آنها در نظر مى گیرد.
اگر ما به دستورات و توصیه هاى اهل بیت علیه السلام توجه مى کردیم ، راه هاى سعادت و نیک بختى را در آنها مى یافتیم .اما افسوس که دون هستى ما باعث شده که توجهى به دستورالعمل ها و راه هاى خودسازى که در سخنان ائمه علیه السلام و علماى ربانى آمده ، نداشته باشیم . اگر انسان به این دستورات توجه کافى مبذول دارد بى تردید به سرمنزل مقصود خواهد رسید. چنان که دوستان خدا و اهل ذکر این راه را طى کردند و به مرحله اى از تعالى و کمال والاى انسانى رسیدند که طبق فرمایش حضرت در این خطبه ، خداوند در هر دورانى آنان را براى خود بر مى گزیند و چندان به آنان عنایت و توجه دارد که با فکر و عقل آنها نجوا مى کند و راه هاى نادیده را به رویشان مى گشاید و چشم و گوششان را بینا و شنوا مى گرداند:
فکشفوا غطاء ذلک لاهل الدنیا حتى کاءنهم یرون ما لایرى الناس و یسمعون ما لا یسمعون ...؛ آن گاه که آنان بر عالم غیب اطلاع یافتند و عالم برزخ و سرانجام برزخیان را به عیان مشاهده کردند و به حقانیت وعده هاى الهى پى بردند، پرده عالم نادیده و غیب را از برابر چشمان مردم نیز کنار مى زنند و چنان که خود از وراى عالم خاکى اطلاع یافته اند، مردم را نیز به عالم غیب و برزخ آگاه مى سازند و فرجام کار را در برابرشان مجسم مى کنند. آنان به سخنان فصیح و دل نشین و اندرزهاى خود، حقایق عالم غیب و آنچه را براى دنیاییان پنهان است به مردم مى نمایانند تا بیم و هراس ‍ از فرجام کردار زشت و میل به عالم آخرت را در آنان برانگیزانند. آنان که در اثر شدت یقین چشم و گوش دلشان باز شده ، چیزهایى را مى بینند که مردم از دیدنش محرومند و صداهایى را مى شنوند که مردم عادى نمى توانند آنها را بشنوند.
اوج این حالت همان مقامى است که امیرمؤ منان علیه السلام از آن خبر داد و فرمود:
لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا؛  اگر پرده هاى عالم غیب کنار روند بر یقین من افزوده نمى گردد.
علت ناتوانى نفس انسان از درک احوال آخرت ، تعلق آن به بدن و اشتغال به تدبیر بدن و پرداختن به نیازمندى هاى دنیوى است . اما اهل ذکر با تداوم و استمرار بخشیدن به ذکر خدا و ریاضت و خودسازى ، دل هاى خویش را از کدورت و آلودگى هاى ناشى از تعلق به دنیا پیراسته ساخته اند، آن سان که دل هاى آنان آیینه و تجلى گاه انوار الهى گشته و حقایق الهى در آنها نقش ‍ مى بندد. از این رو آنان هر دو راه نجات و نگون بختى را به وضوح مشاهده مى کنند با بصیرت و یقین راه هدایت را بر مى گزینند و مى پویند و سایر مردم را نیز بدان هدایت و راهنمایى مى کنند. آنان هم چنان که مردم مشاهدات حسى خود را بازگو مى کنند، آنچه را از حقایق که به چشم بصیرت خویش دیده و با گوش عقل خود شنیده اند به آنها خبر مى دهند.
بسیارى از ما معمولا از یاد آخرت و عالم برزخ غافلیم و تنها وقتى به زیارت مردگان مى رویم به یاد آخرت مى افتیم و احیانا کارى براى آن انجام مى دهیم . بر عکس ما، اولیاى خدا به مرحله اى از آگاهى و هشیارى و شهود باطنى رسیده اند که توجهشان بیشتر معطوف به عالم آخرت است و ضمنا نیم نگاهى هم به دنیا دارند. بى شک وجود آنها نعمت و حجت بر دیگران است . آنان حقانیت راه خدا و پیامبران را آشکار مى سازند. نمونه این افراد را در هر زمانى کم و بیش مى توان پیدا کرد. ما در یزید عالمى داشتیم به نام حاج شیخ غلام رضا رحمة الله که زندگى و رفتارش نشان مى داد که عالم آخرت را مى بیند و تنها به آن توجه دارد. آن مرحوم حتى در مسیر منزل تا مسجد که بر الاغ سوار مى شد، به خواندن نافله و قرآن مشغول بود و قرآن را از حفظ مى خواند و کمتر کسى متوجه حالات او مى شد. چنان به اطراف خود بى توجه بود که گاهى اگر به او سلام مى کردند، متوجه نمى شد.
هنگامى که وارد مسجد مى شد و مى دید مردم و صفوف نماز به جاى اشتغال به نافله و دعا و ذکر، سرگرم حرف زدن هستند راحت مى شد. مى گفت : پدر آمرزیده ها! چرا قبل از نماز بى کار نشسته اند، مى ترسید شما را به بهشت ببرند؟ بلند شوید نافله بخوانیدما حتى در جایى که امر به معروف واجب است کوتاهى مى کنیم و به بهانه عدم دخالت در کار دیگران ، امر به معروف نمى کنیم . اما مرحوم حاج شیخ غلام رضا از این که مردم مستحبات را انجام نمى دادند ناراحت مى شد و طاقت از دست مى داد و با عصبانیت به آنها تذکر مى داد که نافله بخوانند. دلیل ناراحتى و عصبانیت او این که حقیقت را مى دید و درک مى کرد که مردم چه سرمایه هنگفت و عظیمى را به آسانى از دست مى دهند. در نظر او مردمى که به نافله و ذکر نمى پرداختند، چون گرسنه اى بودند که از گرسنگى به تنگ آمده و نیازمند لقمه نانى است ، اما توجه ندارد و غافل است که ظرفى پر از غذاى لذیذ در برابرش نهاده اند! او مى دید که مردم تا چه حد به این نافله ها احتیاج دارند و چه تاءثیرى براى دنیا و آخرتشان دارد، و در عین حال غافلند. بنابراین جا داشت که به جهت دل سوزى و مصلحت اندیشى براى مردم ، روحش آزرده گردد و عصبانى و ناراحت شود.
هم چنین مرحوم علامه طباطبایى رحمة الله نمونه بارز و برجسته کسانى بود که اهل ذکر و خلوت با خدا بودند و لحظه اى توجهشان از خداوند قطع نمى شد. حالات و رفتار ایشان نشان مى داد که توجهشان به جاى دیگر است و چندان مایل نبود با کسى سخن بگوید و گفتگو کند، چون از توجه ایشان به خدا کاسته مى شد. در جلسه درس ، معمولا به شاگردان نگاه نمى کرد و بیشتر نگاهش را به سقف مى دوخت ، و اگر کسى رو در رو با آن بزرگوار گفتگو مى کرد مرحوم علامه به چشمانش نگاه نمى کرد. این رفتارها براى این بود که توجهش به خداوند باقى بماند. حتى گاهى به ایشان سلام مى کردند، اما ایشان در عالم خود بودند و متوجه نمى شدند.
ایشان خیلى کم و مختصر حرف مى زدند و همواره در حال ذکر و توجه بودند.


نظرات  (۱)

در بین اذکار لفظی ذکری که بیشتر توصیه میشه چیه ؟

پاسخ:
پاسخ:
امام صادق (ع ) فرمود: عمل کسى که صد بار لا اله الا الله بگوید، برتر از اعمال سایر مردم در آن روز است ، مگر عمل کسى که بیش از این گفته باشد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی