وز یاد او چنان شدم که او شدم
هر چیز جز روى او نابود است .
فلا تعلم نفس ما أخفى لهم من قرة أعین ...
و آیه ى شریفه ى (ألا بذکر الله تطمئن القلوب )؛ (هان !تنها با یاد خدا دل ها آرام مى گیرند) به حسب حصر مستفاد از تقدیم ما حقه التأخیر، سبب اطمینان و آرامش دل ها را منحصرا ذکر الله مى داند، و از میان اسما هم خصوص الله ذکر شده است . عجب آیه اى است که جامعیت و مانعیت دارد! بنابراین ، آیا ما که آرامش نداریم ، مى توانیم بگوییم ذاکریم ؟!آیا مى شود تمام بزرگان و علما در دعوى این گونه مطالب اشتباه کرده باشند؟!آیا در امور تکوینیه این همه اشتباه از عقلا ممکن است ؟!آیا ممکن است عاقلى به جاى حمام ، لباس هاى خود را در مسجد بیرون بیاورد؟ و یا در حمام ، به جاى مسجدبه نماز بایستد ؟! و به ماست بگوید چه فسنجان خوبى ؟! یا به فسنجان بگوید چه ماست شیرینى ؟! آیا ممکن است چنین اشتباهاتى در امور تکوینیه از عقلا صادر شود؟ اگر ممکن نیست ، پس مشاهدات و حالاتى که آن ها از مراتب شهود و معرفت ادعا مى کنند، نیز خطا و اشتباه نیست ،بلکه واقعیت دارد، و ما که از حالات و مشاهدات آن ها محرومیم نباید منکر آن ها باشیم .
به قدر خود, ممنون از قلم رنجه تان
دوست دار شما
رضا
************
سلام،و ما توفیقی إلّا بالله.بنده هم از ابراز محبت شما متشکرم
مجموع تر از ملک رضا مملکتی نیست (سعدی)