هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

لیلی عارفان از نگاه مولوی

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۵۶ ب.ظ

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش

خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش

هر  کسی  اندر  جهان  مجنون   لیلی   شدند

عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این

بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

گر  تو  فرعون  منی  از  مصر  تن  بیرون  کنی

در  درون  حالی  ببینی  موسی و هارون خویش

لنگری  از  گنج  مادون  بسته‌ ای  بر  پای  جان

تا فروتر می‌روی هر روز با قارون خویش

یونسی دیدم نشسته برلب دریای عشق

گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش

گفت  بودم  اندر این دریا  غذای  ماهیی

پس چو حرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش

زین سپس ما را مگو چونی و از چون درگذر

چون زچونی دمزندآن کس که شدبی‌چون خویش

باده غمگینان خورند وما ز می خوش دلتریم

رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش

خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال

هر  غمی  کو  گرد  ما  گردید  شد  در خون خویش

باده گلگونه‌ ست  بر  رخسار  بیماران غم

ماخوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش

من نیم موقوف  نفخ  صور  همچون مردگان

هر  زمانم  عشق  جانی  می‌دهد  ز افسون خویش

در بهشت استبرق سبزست و خلخال و حریر

عشق نقدم می‌دهد از اطلس و اکسونخویش

دی منجم  گفت دیدم طالعی داری تو سعد

گفتمش  آری  ولیک از ماه روزافزون خویش

مه  کی باشد  با مه ما کز جمال و طالعش

نحس اکبرسعد اکبرگشت بر گردون خویش

۹۲/۱۰/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بزّازی

مولوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی