هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

سیر الی الله

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ
جوابیه عالم ربّانى و عارف صمدانى ملاّمحسن فیض کاشانى به مکتوبى از مرحوم قاضى‌ سعید قمی :
سعید
نامه شریف قرّه‌العین الحبیب فى‌اللـه میرزا محمّدسعید ـ فتح اللـه عین قلبه بنور البصیرة ـ رسید. و بعد از اطّلاع بر مضمون آن مسرّتى دست داد و مساءتى روى نمود. امّا سبب مسرّت، اشتمال آن بر تیقّظ و آگاهى آن برادر روحانى و تأسّف ایشان بر فوت وقت و ضیاع سرمایه که به صرافت آن افتاده‌اند، و داعیه وصول به کمال که در ایشان پدید آمده، و درد طلب و شوقى که روى نموده، زاده اللـه شوقا و تعطّشا إلیه؛ چه این دردى‌است که سرمایه همه درمانهاست، و قفلى‌است که مفتاح کنوز سعادت دلها و روانهاست. غمى‌است که به دعا باید خواست، و دردى است که به دوا باید تحصیل نمود.
کفر، کافر را و دین، دین‌دار را        ذرّه‌اى دردت دل عطّار را
در أزمنه سابق أصحاب این درد بسیار بوده‌اند و طبیب آن کمیاب، و درین أعصار صاحب آن کمیاب‌است و طبیب آن مفقود.
دواى درد عاشق را مگر یابم نشان از کس
در این بازار در دکّان هر عطّار مى‌گردم

نیامدبرمنش رحمى طبیب عشق را هرچند
در این بازار عطّاران من بیمار مى‌گردم
و أمّا سبب مساءت، وقوع ایشان در بیدارى حیرت نظّار، که به سبب تصادم شکوک و تعارض ادلّه مى‌باشد؛ چه این حیرتى‌است مذموم و خُلقى است نامحمود، و إلیه أشار الحلّاج بقوله:
مَن رامَه بِالعَقلِ مُستَرشِدًا         أسرَحَه فى حَیرَةٍ یَلهو

وَ شابَ بِالتَّلبیس أسرارَه           یَقولُ فى حَیرَتِه: هَل هو

و حیرت محمود، حیرت اُولوا الأبصار است که از توالى تجلّیات و تتالى بارقات در مشاهده کبریاء و عجائب ربوبیّت حاصل مى‌شود. و إلیه أشار من قال: ربّ زِدْنى تَحیُّرًا فیک، و من قال:

قد تَحیَّرتُ فیک خُذ بِیدى        یا دلیلاً لِمن تَحَیَّر فیکا

در تو حیرانم و اوصاف و معانى که تو راستواندر آن کس که تو را بیند و حیران تو نیستچنانکه آدمى را دو چشم ظاهر است که به آن عالم شهادت را مى‌بیند، در باطن نیز دو چشم است که به آن عالم غیب را تواند دید، اگر گشوده باشد؛ لیکن اکثر مردمان را آن دو چشم باطن بسته‌است؛ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَ یُبْصِرُونَ بِهَا.وفى الحدیث: ما مِن عَبْدٍ إلّا وَ لِقَلْبِهِ عَیْنانِ، وَ هُما غَیْبٌ یُدْرَکُ بِهِما الْغَیْبُ؛ فَإذا أَرادَ اللَهُ بِعَبْدٍ خَیْرًا فَتَحَ عَیْنَىْ قَلْبِهِ، فَیَرى ما هُوَ غآئِبٌ عَنْ بَصَرِهِ.و تا آن چشم باطن گشوده نشود، علم به هیچ‌چیز او را حاصل نمى‌تواند شد مگر به تقلید. و اگر تقلید را کماهوحقّه کند بمُحوضةٍ من غَیرِ تصرُّفٍ فیه بعَقلِهِ النّاقصِ، کان من المُفلِحین.سعى باید نمود که آن چشم باطن گشوده شود، کار همین‌است و دواى همه دردها این. و چون این کار بحصول پیوست، نه استعانت به برهان در کار است و نه رجوع به میزان، نه تدافع براهین مى‌ماند و نه تعارض مکاشفات روى مى‌دهد. بلکه همه عیان در عیانست و اطمینان در اطمینان و تعاضد شواهد و تصادق بیّنات.و تحصیل این بصیرت، به فکر و نظر و ممارست بر براهین عقلیّه نمى‌شود، بلکه هرچند خوض در آن بیشتر کنند، ظلمت و حجاب بیشتر مى‌شود و شکوک و شبهات افزون‌تر میگردد و از مقصد دورتر مى‌افتد.

فلسفى خود را ز اندیشه بکشت        گو بدو کو را سوى گنجست پشت

و إنّما یَحصُلُ بِفَراغِ القَلبِ و صَفآءِ الباطِنِ و التّجافى عَن دارِ الغُرورِ و الإنابَةِ إلى دارِ الخُلودِ و التَّأَهُّبِ لِلمَوتِ قَبلَ نُزولِ المَوتِ، و تَخلیةِ النَّفسِ عن الرّذآئِلِ و تَحلیَتِها بِالفَضآئِل، و مُتابعةِ الشَّرعِ و التَأَدُّبِ بـٔادابِهِ و مُلازمةِ التَّقوى، و تَحَمُّلِالأَثقالِ فى طریقِ الوِصالِ، و مُلازمةِ الذِّکرِ فى الخَلوَةِ؛ حتّى یُنَوَّرَ القَلبُ و یَنجَلىَ مِن صَدَإِ الشَّهواتِ النَّفسانیّةِ و الخَواطِرِ الشَّیطانیَّةِ و طَلَبِ الحُظُوظِ الدّنیَویَّة، و تَحَصَّلَ لَه الجَمعیَّةُ، فَتکونَ الهُمومُ هَمًّا واحدًا.فحینَئِذٍ یَصیرُ القَلبُ صافیًا مُستَعدًّا قابِلاً لأصنافِ العُلومِ الکُلّیّةِ الحَقیقیَّةِ، فتَنطَبِعُ العُلومُ النَظَریَّةُ بِحقآئقهِا فى مِرءَاةِ سِرِّه بأدنَى فِکرَةٍ، فَلایَنظُرُ إلَى شَى‌ءٍ إلّا ظَهَرَت له حَقیقَتُه ظهورًا یَجرى مِنه مَجرَى العَیانِ، فَلَو کُشِفَ الغِطآءُ ما ازدادَ یقینًا.و هذا مِن بابِ الهِدایَةِ الّتى تَمُدُّها الإنابَةُ، کما قالَ اللَـهُ تعالى: اللَهُ یَجْتَبِى إلَیْهِ مَن یَشَآءُ وَ یَهْدِى إلَیْهِ مَن یُنِیبُ؛ و الاجتِبآءُ لِلأنبیآءِ و الأولیآءِ، و الهدایَةُ لِلعلمآء و الحُکَماءِ.و ما لَم یَبلُغِ النَّفسُ هذه المَرتَبةَ لا تکونُ حَکیمًا، لأنّ الحِکمةَ من مواهِبِ اللَـهِ تَعالى؛ یُؤْتِى الْحِکْمَةَ مَن یَشَآءُ وَ مَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَیْرًا کَثِیرًا.والدَّلیلُ على ذَلِک کُلّه مِنَ الکِتابِ وَ السُّنّةِ کَثیرٌ؛ قالَ اللَـهُ سُبحانَهُ: وَ اتَّقُوا اللَهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَهُ، إِن تَتَّقُوا اللَهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَانًا، أى بینَ الحَقِّ و الباطِل، وَ مَن یَتَّقِ اللَهَ یَجْعَل لَهُ مَخْرَجًا، وَ مَن یُؤْمِن بِاللَهِ یَهْدِ قَلْبَهُ، وَ الَّذِینَ جَـهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا.
ترجمه:
«و این بصیرت فقط و فقط چنین حاصل مى‌شود که طالب این حقیقت قلب خود را فارغ ساخته و باطنش را از افکار و کدورات عالم طبع مصفّا نموده، و از عالم غرور پهلو تهى کرده و با شراشر وجود به عالم نور و خلود روى آورده، و قبل از آنکه مرگ بر آستانه او فرود آید خود را براى مرگ آماده سازد. نفس خود را از صفات زشت و آنچه مایه پستى‌است، پاک کند و آن را به حلیه صفات نیکو و مکارم اخلاق مزیّن سازد، و از شرع متابعت کامل نموده و خود را به آداب آن مؤدّب کند. و همواره ملازم تقوا بوده و در مسیر وصال، سختیها و مشقّات را تحمّل نماید. و در خلوت خویش همواره به یاد خدا باشد تا قلب او نورانى شده و از زنگار و رین شهوات و خواطر شیطانى و طلب حظوظ دنیایى جلا یابد و جمعیّت خاطر براى او حاصل گردد.در این حال تمام فکر و ذکر او فکر واحد شده و تنها خواهان محبوب ازلى و ابدى است.پس در این هنگام، آینه دل، به تمام مراتب صفا یافته و براى انواع علوم کلیّه حقیقیّه مهیّا و قابل مى‌شود، و آن علوم نظرى با حقیقت خود با کمترین فکر و تأمّل در آینه سرّ و باطن سالک تجلّى نموده، به هرچه نظر میکند حقیقت آن، آنچنان که گویا آن را به عیان مى‌بیند، برایش ظاهر و آشکار میگردد. و اگر پردهکنار زده شود، ذرّه‌اى بر یقین او افزوده نمى‌شود.و این امر از باب هدایت الهى است که از آثار إنابه و بازگشت بسوى خداونداست. خداوند تبارک و تعالى میفرماید: «خداوند به سوى خود بر مى‌گزیند هر کس را که بخواهد و به جانب خویش هدایت مى‌نماید هرکس را که به سوى او انابه و بازگشت نماید.» در سنّت خدا، اجتباء و برگزیدن مختصّ أنبیاء و أولیاء بوده و هدایت به عوالم قرب و اُنس، مختصّ به علماء و حکماء.و تا نفس انسان به این مرتبه از هدایت و بصیرت نرسد حکیم نخواهد بود، زیرا حکمت أمرى موهبتى است نه اکتسابى؛ «خداوند حکمت را به هر کس که بخواهد مى‌دهد، و هر کس به او حکمت داده شود، خیرى کثیر به او عطا شده‌است.»
و دلیل بر گفتار ما از کتاب و سنّت، بسیاراست. خداوند متعال فرموده‌است: «خود را در دژ محکم تقوى و وقایت از خداوند در آورید، و خداوند علم و حکمت به شما مى‌آموزد.» «اگر تقوا پیشه کنید، خداوند نورى در دل شما قرار مى‌دهد که با آن حقّ را از باطل مى‌شناسید.» «هر کس، تقواى الهى داشته باشد، خداوند راه خروجى از گرفتگى و تنگى‌ها براى او قرار مى‌دهد.»
«و هر کس به خدا ایمان آورد خداوند قلب او را هدایت میکند.» «و کسانى که در ما مجاهده نمایند، هر آینه ایشان را در راه‌هاى خود راهبرى مى‌نمائیم.»

۹۲/۱۲/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بزّازی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی