هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

۹۹ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

سعدی
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن
قتل اینان که روا داشت که صید حرمند
صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب
زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند
گاه گاهی بگذر در صف دلسوختگان
تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند.........

علی بزّازی
۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر


علی بزّازی
۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۰۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

شعر خوانی در محضر آیت الله امجد


دانلود با لینک مستقیم
حجم: 10.3 مگابایت

پخش باحجم کم:



علی بزّازی
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

سعدی شیرازی

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
یاد تو می رفت و ما عاشق و بی دل بدیم
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت
سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت.....
علی بزّازی
۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حکیم سبزواری
اى به ره جستجوى، نعره‌زنان دوست دوست!
گر به حرم ور به دیر کیست جز او؟ اوست اوست!
پرده ندارد جمال، غیر صفات جلال
نیست بر این رخ نقاب، نیست بر این مغز پوست
جامه دران گل از آن، نعره‌زنان بلبلان
غنچه بپیچد به خود، خون به دلش تو به توست
دم چو فرو رفت‌ هاست، هوست چو بیرون رود
یعنى از او در همه، هر نفسى هاى‌ و هوست !
یار به کوى دلست ،گوى چو سر گشته گوى
بحر به جوى است و جوى، این همه در جستجوست
با همه پنهانیش، هست در اعیان عیان
با همه بى‌رنگیش، در همه زو رنگ و بوست
یار در این انجمن، یوسف سیمین بدن
آینه خانه جهان، او به همه رو به روست
پرده حجازى بساز، یا به عراقى نواز
غیر یکى نیست راز، مختلف از گفتگوست
مخزن اسرارٍ اوست، سرّ سویداى دل
در پیش اسرار باز، دربه‌در و کو به کوست

علی بزّازی
۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بوستان سعدی
درمعنی فنای موجودات در معرض وجود باری
ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس
که پس آسمان و زمین چیستند؟
بنی آدم و دام و دد کیستند؟
پسندیده پرسیدی ای هوشمند
بگویم گر آید جوابت پسند
نه هامون و دریا و کوه و فلک
پری و آدمی زاد و دیو و ملک
همه هرچه هستند ازان کمترند
که با هستیش نام هستی برند
عظیم است پیش تو دریا به موج
بلندست خورشید تابان به اوج
ولی اهل صورت کجا پی برند
که ارباب معنی به ملکی درند
که گر آفتاب است یک ذره نیست
وگر هفت دریاست یک قطره نیست
چو سلطان عزت علم بر کشد
جهان سر به جیب عدم درکشد
علی بزّازی
۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

غزلی از یوسفعلی میر شکاک (صوتی)

 

دانلود با لینک مستقیم
حجم: 3.11 مگابایت

 

پخش با حجم کم:

 

علی بزّازی
۱۵ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هاتف اصفهانی
چه شود به چهرهٔ زرد من، نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من، به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را، تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را، که نظر به حال گدا کنی..........

علی بزّازی
۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
فؤاد کرمانی
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا على
نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یا على
شده مات عقل موحدین همه در جمال تو یا على
چو نیافت غیر تو آگهى ز بیان حال تو یا على
نبرد بوصف تو ره کسى مگر از مقال تو یا على

هله ای مجلّى عارفان تو چه مطلعى تو چه منظرى
هله ای مولّه عاشقان تو چه شاهدى تو چه دلبرى
که ندیده‌ام بدو دیده‌ام چو تو گوهرى چو تو جوهرى
چه در انبیا چه در اولیا نه تراست عدلى و همسرى
بکدام کس مثلت زنم که بود مثال تو یا على

توئى آنکه غیر وجود خود به شهود غیب ندیده‌ئى
همه دیده‌ئى نه چنین بود شه من تو دیدۀ دیده‌ئى
فقرات نفس شکسته‌ئى سبحات وهم دریده‌ئى
زحدود فصل گذشته‌ئى بصعود وصل رسیده‌ئى
ز فناى ذات بذات حق بود اتصال تو یا على..........
علی بزّازی
۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
گلستان سعدی
یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته. عابدی بر وی گذر کرد و در حالت مستقبح او نظر کرد.جوان سر برآورد و گفت:اذا مروا باللغو مروا کراما
اذا رأیت اثیما کن ساترا و حلیما            یا من تقبح امری لم لاتمر کریما
متاب ای   پارسا روی از گنهکار              ببخشایندگی در  وی  نظر  کن
اگر  من ناجوانمردم  به  کردار               تو بر من چون جوانمردان گذر کن
علی بزّازی
۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مولوی
تا با غم عشق تو مرا  کار افتاد     بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق    اما نه چنین زار که این بارافتاد
علی بزّازی
۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
من گــــــــــــدایم گدای حسینم         مستحق عطــــــای حسینم
عشق او مــــــایۀ سوز و سازم          روی او قبله گـــــــــــاه نمازم
از غــــــــــــلامیّ او سرفرازم              نوکری بــــــر سرای حسینم
دل ز مهر رخــــــش بر نگیرم              هر غمش رابه جان میپذیرم
این مـــــــــــــرامم بود تا بمیرم           زنـــده چون با ولای حسینم
گر چه از حد فزون است گناهم          پور زهرا بود عذر خواهم.....
علی بزّازی
۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

آیت الله غروی اصفهانی

دختر فکر بکر من، غنچه‌ لب چو واکند                      از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من گر که شکرشکن شود            کام زمانه را پر از شکر جان ‌فزا کند
بلبل نطق من ز یک نغمه‌ ی عاشقانه ‌ای                 گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند
خامه ‌ی مشک ‌سای من گر بنگارد این رقم              صفحه ‌ی روزگار را مملکت ختا کند
مطرب اگر بدین نمط ساز طرب کند گهی                  دایره‌ ی وجود را جنت دل..........

علی بزّازی
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
هوشنگ ابتهاج
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
بزم تو مرا می طلبد ، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانه ی پرواز بود مرغ هوایی..........

علی بزّازی
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
ای در سفینة دو جهان ناخدا علی
ممسوس در حقیقت ذات خدا علی
یار و برادر و وصی و نفس مصطفی
باب نبوتّی و ابوالاولیا علی
شمشیر و دست و چشم خدا کیست غیر تو
بر دوش مصطفی که نهد جز تو پا علی
در بدر، بدر بدری و در قدر، قدر قدر
هم هل اتاست مدح تو هم لا فتی علی.....

علی بزّازی
۲۱ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر