شاه شهیدان
جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۶ ب.ظ
علامه طباطبایی این مخمس را،که تضمین غزلی از
حافظ است در سال 1328-1327 شمسی سرود و همراه نامهای به برادر خود،
آیتالله الهی، ارسال کرد و در پایان سروده نوشت: «انتظار میرود این اشعار
را در مجالس خودتان بخوانید.» این شعر بهشرح ذیل است:
گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم با همین قافلهام راه فنا میپویم
دست همت ز سراب دو جهان میشویم شور یعقوبکنان یوسف خود میجویم
دست همت ز سراب دو جهان میشویم شور یعقوبکنان یوسف خود میجویم
که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم
گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم
هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
من به میدان بلا روز ازل بودم طاق کشته یارم و با هستی او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
لوحه سینه من گر شکند سُم ستور ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نیست بهجز شوق حضور سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
باک نبود که مرا نیست بهجز شوق حضور سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور
بههوای سر کوی تو برفت از یادم
تا در این بزم بتابید مه طلعت یار من خورم خون دل و یار کند تیر نثار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم
تشنه وصل ویام آتش دل کارم ساخت شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟
۹۲/۱۲/۰۲
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنید