راز گمشده
دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹ ق.ظ
سروده شاعر جوان و دوست عزیز محمد علی علیزاده
چون صدف در سینه ام یک راز را گم کرده ام
دل به پایان بستم و آغاز را گم کرده ام
در میان کوه های غم صدا سر داد عشق
در هجوم انعکاس ، آواز را گم کرده ام
آنچنان دل بسته ی مژگان چشمان تو ام
با قفس خو کرده ام ، پرواز را گم کرده ام
سربه سنگی میزند چون موج هرکس ماه دید
شوق دارم ! شیوه ابراز را گم کرده ام
عقل چون فرعون تا دریا مرا تعقیب کرد
دل به دریا می زنم ، اعجاز را گم کرده ام
شیخ شیرازم که حیرت گرد دنیا کردی ام
راه برگشت از سفر ؟!! شیراز را گم کرده ام
چون صدف در سینه ام یک راز را گم کرده ام
دل به پایان بستم و آغاز را گم کرده ام
در میان کوه های غم صدا سر داد عشق
در هجوم انعکاس ، آواز را گم کرده ام
آنچنان دل بسته ی مژگان چشمان تو ام
با قفس خو کرده ام ، پرواز را گم کرده ام
سربه سنگی میزند چون موج هرکس ماه دید
شوق دارم ! شیوه ابراز را گم کرده ام
عقل چون فرعون تا دریا مرا تعقیب کرد
دل به دریا می زنم ، اعجاز را گم کرده ام
شیخ شیرازم که حیرت گرد دنیا کردی ام
راه برگشت از سفر ؟!! شیراز را گم کرده ام
۹۳/۰۶/۲۴