راه صمدی
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۵۹ ب.ظ
بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را
هرگز نتوان دید جمال احدی را
باخودنظری داشت که برلوح رقم زد
کلک ازلى ، نقش جمال ابدی را
جانها فلکی گردد اگر این تن خاکی
بیرون کنداز خودصفت دیو و ددی را
در رقص درآید فلک از زمزمه ی عشق
چونانکه شتر بشنود آهنگ حدی را
ما از کتب عشق نخواندیم و ندیدیم
جز درس خط بیخودی و بیخردی را
یا بوسه مزن ، بر لب مینای محبت
یا در خم توحید فکن نیک و بدی را
گل بزمگه خسروی آراست چوبشنید
از مرغ سحر ، زمزمه ی بار بدی را
درویش بصد افسر شاهی نفروشد
یک موی ازین کهنه کلاه نمدی را
یارب بکه این نکته توان گفت که وحدت
در کوی صنم یافته راه صمدی را؟
هرگز نتوان دید جمال احدی را
باخودنظری داشت که برلوح رقم زد
کلک ازلى ، نقش جمال ابدی را
جانها فلکی گردد اگر این تن خاکی
بیرون کنداز خودصفت دیو و ددی را
در رقص درآید فلک از زمزمه ی عشق
چونانکه شتر بشنود آهنگ حدی را
ما از کتب عشق نخواندیم و ندیدیم
جز درس خط بیخودی و بیخردی را
یا بوسه مزن ، بر لب مینای محبت
یا در خم توحید فکن نیک و بدی را
گل بزمگه خسروی آراست چوبشنید
از مرغ سحر ، زمزمه ی بار بدی را
درویش بصد افسر شاهی نفروشد
یک موی ازین کهنه کلاه نمدی را
یارب بکه این نکته توان گفت که وحدت
در کوی صنم یافته راه صمدی را؟
۹۲/۱۰/۲۵