هو

معارف

هو

معارف

هو

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱ توکل

آخرین نظرات

ظاهر و باطن قرآن

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ

بحثی پیرامون ظاهر و باطن قرآن به بیان علامه طباطبایی :
چنانکه فهمیدیم قرآن کریم با بیان لفظى خود مقاصد دینى را روشن مى کند و دستوراتى در زمینه اعتقاد و عمل به مردم مى دهد ولى مقاصد قرآن تنها به این مرحله منحصر نیست بلکه در پناه همین الفاظ و در باطن همین مقاصد مرحله اى معنوى و مقاصدى عمیقتر و وسیعتر قرار دارد که خواص با دلهاى پاک خود مى تواند بفهمند.
پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که معلم خدائى قرآن است مى فرماید:((قرآن ظاهرى انیق (زیبا و خوش آیند) و باطنى عمیق دارد)).
و نیز مى فرماید:((قرآن بطن دارد و بطنش نیز بطن دارد تا هفت بطن)) و در کلمات ائمه اهل بیت نیز از باطن قرآن بسیار نامبرده شده است .
ریشه اصلى این روایات مثلى است که خداى متعال در سوره رعد، آیه 17 مى زند؛ خداى تعالى در این آیه افاضه هاى آسمانى را تشبیه فرموده به بارانى که از آسمان نازل مى شود و حیات زمین و اهل زمین بسته به آن است ، با آمدن باران ، سیل راه مى افتد و مسیلهاى گوناگون هرکدام به اندازه ظرفیت خود از آن سیل برداشته جریان پیدا مى کند، روى سیل در جریان خود با کفى پوشیده شده است ولى در زیر کف ، همان آب قرار دارد که حیاتبخش و به حال مردم سودمند مى باشد.
چنانکه این مثل اشاره مى کند، ظرفیت افهام مردم در فراگرفتن این معارف آسمانى که حیاتبخش درون انسان هستند - مختلف مى باشد.
کسانى هستند که جز به ماده و زندگى مادى چند روزه این جهان گذران به چیزى اصالت نمى دهند و جز مشتهیات مادى ، به چیزى دل نمى بندند و جز محرومیتهاى مادى از چیزى نمى ترسند. اینان با اختلاف مراتبى که دارند حداکثر آنچه از معارف آسمانى بپذیرند این است که اعتقادات اجمالى را باور کنند و دستورهاى عملى اسلام را به طور جمود اجرا نمایند و بالا خره خداى یگانه را به امید ثواب اخروى یا از ترس عقاب اخروى بپرستند.
و کسانى هستند که در اثر صفاى فطرت ، سعادت خود را در دلبستگى به لذایذ گذران و زندگى چند روزه این جهان نمى بینند و سود و زیان و شیرین و تلخ این سرا پیش ایشان جز پندارى فریبنده نیست و یاد گذشتگان کاروان هستى که کامروایان دیروز و افسانه هاى امروز مى باشند، درس عبرتى است که پیوسته برایشان تلقین مى شود.
اینان طبعا با دلهاى پاک خودشان متوجه جهان ابدیت مى شوند و به نمودهاى گوناگون این جهان ناپایدار به نظر آیه و نشانه نگاه مى کنند و هیچگونه اصالت و استقلالى به آنها نمى دهند.
آن وقت است که از دریچه آیات و نشانه هاى زمینى و آسمانى نور نامتناهى عظمت کبریاى خداى پاک را با درک معنوى مشاهده مى کنند و دلهاى پاکشان یکجا شیفته درک رمزهاى آفرینش مى شود و به جاى اینکه در چاله تنگ سودپرستى شخصى ، زندانى شوند در فضاى نامتناهى جهان ابدیت به پرواز درآمده ، اوج مى گیرند.
وقتى که از راه وحى آسمانى مى شنوند که خداى تعالى از پرستش بتها نهى مى کند و ظاهر آن مثلاً نهى از سر فرود آوردن در برابر بت است ، به سبب تجلیل از این نهى مى فهمند که غیر از خدا را نباید اطاعت کرد؛ زیرا حقیقت اطاعت همان بندگى و سر فرود آوردن است و از آن بالاتر مى فهمند که از غیر خدا نباید بیم و امید داشت و از آن بالاتر مى فهمند که به خواستهاى نفس نباید تسلیم شد و از آن بالاتر مى فهمند که نباید به غیر خدا توجه نمود.
و همچنین وقتى که از زبان قرآن مى شنوند که به نماز امر مى کند و ظاهر آن به جا آوردن عبادت مخصوص است ، به حسب باطن از آن مى فهمند که باید با دل و جان ، کرنش و نیایش خدا را کرد و از آن بالاتر مى فهمند که باید در برابر حق ، خود را هیچ شمرد و فراموش کرد تنها به یاد خدا پرداخت . چنانکه پیداست معانى باطنى که در دو مثال گذشته یادآورى شد، مدلول لفظى امر و نهى نامبرده نیست ولى درک آنها براى کسى که به تفکر وسیعترى پرداخته جهان بینى را به خود بینى ترجیح مى دهد، اجتناب ناپذیر مى باشد.
با بیان گذشته ، معناى ظاهر و باطن قرآن روشن شد. و نیز روشن شد که باطن قرآن ظاهر آن را ابطال و الغا نمى کند بلکه به منزله روحى است که جسم خود را حیات مى بخشد و اسلام که دینى است عمومى و ابدى و اصلاح جامعه بشرى را در درجه اول اهمیّت قرار مى دهد، از قوانین ظاهرى خود که مصلح جامعه مى باشند و از عقاید ساده خود که نگهبان قوانین نامبرده هستند، هرگز دست بردار نیست .
چگونه ممکن است جامعه اى به دستاویز اینکه دل انسان باید پاک باشد و ارزش ‍ براى عمل نیست ، با هرج و مرج زندگى کند و به سعادت برسد؟ و چگونه ممکن است کردار و گفتار ناپاک ، دلى پاک بپروراند یا از دل پاک کردار و گفتار ناپاک ترشح نماید؟ خداى تعالى در کتاب خود مى فرماید:((پاکان از آن پاکان و ناپاکان از آن ناپاکانند)).
و مى فرماید:((زمین خوب ، نبات خود را خوب مى رویاند و زمین بد، جز محصول ناچیز نمى دهد)).
از بیان گذشته روشن شد که قرآن کریم ظاهر و باطن و باطنش نیز مراتب مختلفه دارد و حدیث نیز که مبین مضمون قرآن کریم است به همان حال خواهد بود.
۹۳/۰۲/۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
علی بزّازی

علامه طباطبایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی